با توجه به پیچیدگی و حساسیت و نحوه آرایش جریان های مختلف در این انتخابات، بر آن شدیم تا در چهار محور به طور شفاف مروری بر انتخابات ریاست جمهوری از دوره هشتم تا کنون داشته باشیم.
1. سال 76 / دولت اصلاحات / کلاه گشاد
از سال 68 که دولت سازندگی روی کار آمد، تیم آقای هاشمی رفسنجانی و حزب کارگزاران با سیاست لیبرالی و با توجه ویژه به مسائل اقتصادی! باعث شدند طبقات ضعیف جامعه زیر بار مشکلات معیشتی خرد شوند. در همین دوره، مردم ایران برای اولین بار تورم 50 درصدیرا تجربه کردند.
دوره 4 ساله دوم آقای هاشمی رفسنجانی رو به پایان بود و باید شخص دیگری رئیس جمهور می شد. کارگزاران و در واقع تیم آقای هاشمی به ظاهر با کاندیداتوری آقای ناطق موافقت کردند تا در بین مردم با زیرکی تمام اینگونه مطرح شود که انتخاب آقای ناطق یعنی ادامه وضع موجود اقتصادی، ولی خاتمی یعنی تغییر و تحول.
مردم هم که از وضع موجود خسته بودند، به امید تحول، به خاتمی رأی دادند.
شاهد ادعای ما آنجاست که رویه آقای خاتمی نشان داد که همراه آقای هاشمی است و جالب تر آنکه خانم فائزه هاشمی در همایش دوم خرداد سال 88 به صراحت اعلام کرد: «دوره اصلاحات ادامه راه سازندگی است و ما آقای موسوی را میخواهیم برای اینکه استمرار همان راه است.»
2. سال 84 / دولت عدالت محور
اولین سؤالی که در مورد سال 84 به ذهن می رسد این است که چرا احمدی نژاد رأی آورد؟
مردم خسته از دوره های سازندگی و اصلاحات، منتظر یک پدیده بودند. آقای احمدی نژاد با عملکرد جهادی در شهرداری تهران با شعار مبارزه با رانت و فساد اداری و... به طور جدی و واقعی نشان داد که قصد دارد مقابل کارگزاران و اصلاح طلبان بایستد.
سال 84 به بعد، تقابل جدی بین آقایان احمدی نژاد و هاشمی شکل گرفت. مردم این بار به درستی به احمدی نژاد رأی دادند. اما آنچه در ادامه راه از احمدی نژاد مشاهده شد، فاصله گرفتن از آرمان های امام راحل(ره) و توصیه های مقام معظم رهبری و اجرای شیوه ها و منش های هاشمی بود. مواردی از قبیل:
• عدم توجه به مسائل فرهنگی؛
در دولت آقای هاشمی، رهبر معظم انقلاب بارها بر جدی گرفتن تهاجم فرهنگی دشمن توسط مسؤولان تذکر دادند. به عنوان نمونه، ایشان در 75/9/14 فرمودند: «در بخش دیگر و گستردهتر مسائل فرهنگى، یعنى فرهنگ عمومى، وظائف مسؤولان کشور سنگینتر و حساس تر است. امروز حتى دیرباورترین اشخاص نیز خط و نشان دشمنان سوگندخورده انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را در صحنه پرماجراى تهاجم فرهنگى، به وضوح مشاهده مىکنند.»
در دولت آقای احمدی نژاد نیز علیرغم تذکرات معظم له، بارها واژه هایی مانند مکتب ایرانی و بهار عربی و... به کار برده شد.
• مذاکره با آمریکا
در دولت آقای هاشمی بارها و بارها صحبت از مذاکره با آمریکا شد.
در دولت آقای احمدی نژاد نیز علیرغم اینکه در ابتدا گفته می شود: "تحریم ها کاغذپاره ای بیش نیست" اما در ادامه بارها و بارها در مصاحبه ها و سخنرانی های متعدد برای مذاکره دلایلی مانند: "فشار تحریم ها زیاد است، ناچاریم مذاکره کنیم" مطرح شد.
• دشمنی با اسرائیل
این جمله آقای هاشمی بسیار جنجال به پا کرد: "ما با اسرائیل سر جنگ نداریم"
در دولت آقای احمدی نژاد هم این جمله به شکل دیگری مطرح شد: "ما با مردم اسرائیل دوست هستیم"
• رانت خواری
در دولت آقای هاشمی موارد زیادی از رانت خواری مانند جریان کرباسچی و... وجود داشت.
در دولت آقای احمدی نژاد نیز در سال های آخر این موضوع قوت گرفت. مواردی مانند: پرونده 3هزار میلیاردی، بیمه و...
بنابراین بسیار روشن است که احمدی نژاد و هاشمی در یک خطند؛ یا به زبان ساده تر: فتنه و انحراف یک آبشخور دارند. زیرا اعتراض هایی که به هاشمی وارد بود و اتفاقا بیشتر هم توسط خود آقای احمدی نژاد مطرح می شد، در حال حاضر به عملکرد احمدی نژاد وارد است.
احمدی نژادی که منتقد برنامه های هاشمی بود، اکنون همراه و مجری آن برنامه هاست.
3. اصولگرایان
اصولگرایان که در سالیان گذشته به "راستی ها" معروف بوده اند، هرچند در ابتدای دوران سازندگی موافق آقای هاشمی بودند، اما به محض اینکه ایشان از خط اصلی فاصله گرفتند، بدون اغماض و رودربایستی مخالفت خود را ابراز داشتند. مثلا در مجلس پنجم حاضر نشدند با کارگزاران لیست مشترک بدهند.
همین برخورد با آقای احمدی نژاد هم شد. در واقع اصولگرایان -در هر زمانی- حسابشان را از کسی که از مسیر خارج شده، جدا کرده اند.
بنابراین پرواضح است که این انتخابات از لحاظ گفتمانی، رقابت بین اصولگرایان با جریان فتنه و انحراف است.
4. سیاست اتحاد
آنچه مسلم است، جریان فتنه و انحراف از تجربه موفق سال 76 کارگزاران استفاده می کنند و در حال حاضر با ایجاد عملیات روانی و جنگ زرگری، می کوشند رقابت اصلی را بین کاندیدای دولت و آقای هاشمی نمایش دهند و به طور کلی اصولگرایان را بایکوت نمایند.
در واقع، تمام تلاش جریان فتنه و انحراف بر "مدیریت فضای انتخابات" است (مثل سال 76) چرا که گفتمان و عمل در فتنه و انحراف یکی است.
نشانه ها و نقاط مشترک فتنه و انحراف
اتحاد فتنه و انحراف در انتخابات 92 نشانه هایی دارد که در زیر بیان می شود:
• سکوت و حرکت چراغ خاموش
هر دو جریان فتنه و انحراف با اینکه مشغول تبلیغ بودند (یکی با بازی "میام نمیام" و دیگری با همراه نمودن کاندیدای مورد علاقه اش در سفرها) سعی کردند در مرکز توجه رسانه ها باشند؛ اما در لحظه آخر برای ثبت نام آمدند.
• فرصت ثبت نام
5 روز و هر روز 10 ساعت فرصت ثبت نام بوده است. این نکته را هم باید اضافه کرد که در دنیای سیاست هیچ حرکتی بی حساب و کتاب نیست، اما سؤال این است که چرا هر دو کاندیدای مورد نظر روز پنجم و در حالی که فقط نیم ساعت از فرصت باقی مانده است، ثبت نام می کنند؟ در واقع در یک صدم پایانی!! آیا غیر از این است که می خواهند القا کنند قطب های اصلی انتخابات آن ها هستند و اصولگرایان نقشی ندارند؟!!
• رسانه های خارجی
پس از پایان فرصت ثبت نام، اولین تیتر رسانه های بیگانه از جمله بی بی سی و... این بود: "هاشمی و مشایی آمدند"!
پیداست که رسانه های بیگانه -که در واقع خروجی اتاق فکر دشمن هستند- نیز سعی دارند تا رقابت را بین نماینده دولت و آقای هاشمی جلوه دهند؛ چرا که در این حالت، هر کدام رأی بیاورند به نفع آن هاست و متضرر اصلی، مردم و نظام جمهوری اسلامی خواهند بود.
با توجه به آنچه در بالا گذشت، بر اهل خرد و بصیرت و رسانه ها و نخبگان است که با این بازی زیرکانه مقابله کنند تا ضمن برگزاری انتخاباتی پرشور، انتخابی با شعور نیز صورت گیرد.
http://jamnews.ir/detail/News/180868