سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت این دو تصویر از آقای هاشمی را کشف کنید/ عکس

 

تفاوت این دو تصویر از آقای هاشمی را کشف کنید/ عکس
 

آقای هاشمی چند سال پیش...

 

 

 

آقای هاشمی چند روز پیش...

 

http://jamnews.ir/detail/News/181386



کلمات کلیدی : تفاوت این دو تصویر از آقای هاشمی را کشف کنید/ عکس

جلیلی: ریاست جمهوری عرصه شعار نیست

جلیلی: ریاست جمهوری عرصه شعار نیست
سعید جلیلی چندی پیش در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی با اشاره به اینکه گفتمان سازی برای انتخابات ریاست جمهوری خیلی حائز اهمیت است، بحث مفصلی را راجع به دستگاه اجرایی کشور و حدود و وظایف آن مطرح کرد.

سعید جلیلی چندی پیش در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی بحث مفصلی را راجع به دستگاه اجرایی کشور و حدود و وظایف آن مطرح کرده است که جهت آشنایی با عمق نگاه ایشان به مسئله ریاست جمهوری بازخوانی‌اش خالی از لطف نیست.

 

 

به گزارش فارس، متن کامل این سخنرانی به شرح ذیل است:

 

ریاست جمهوری جایگاهی حتی فراتر از مجموعه نمایندگان مجلس

آن جنبه? وجوه اجتماعی دین که قصد داریم بین دوستان مطرح کنیم. به هر حال وقتی دوستان این قدر زحمت می‌کشند برای کار یک مسجد، کانونهای مساجد، این کار‌ها در جنبه‌ها و حوزه‌های اجتماع و سیاست تاثیر گذار است و موجب از بالقوه به بالفعل شدن ظرفیت‌ها می‌شود. طبیعتا وقتی که ما معتقدیم که در این عرصه‌ها باید کار کرد، حالا یک کاری که می‌تواند در حد یک مسجد تاثیرگذار باشد در حد یک مجله تاثیرگذار باشد در حد یک شهر تاثیرگذار باشد طبیعتا اگر شما ضریب کارتان را متوجه کارهایی بکنید که بتواند در سطح بزرگ‌تر تاثیرگذار باشد مثلا در یک شهر یا کشور تاثیرگذار باشد خوب مسلما آثارش و برکاتش خیلی بیشتر خواهد بود. آدم یک وقت هست تلاش می‌کند شورای یک محله خوب بشود یک وقت سعی می‌کند مجلس شورا یک شکل خوبی پیدا بکند یک وقت سعی می‌کند کل کشور خوب بشود یکی از آن عرصه‌های بسیار مهم که به نظر می‌رسد باید جدی‌تر در آن وارد شد و برایش می‌بایست فرهنگ سازی کرد حالا فارغ از نتایجی که بر آن مترتب می‌شود عرصه? انتخابات ریاست جمهوری است. عرصه? ریاست جمهوری یکی از عرصه‌های واقعا مهم است.

رئیس جمهور، ریاست جمهوری دارای جایگاهی است که حتی خیلی فرا‌تر از اختیارات 290 نماینده مجلس است.

 

یعنی 290 نماینده اگر بتوانند کلی رابطه برقرار کنند کار کنند و… تا بتوانند یک وزیر را استیضاح کنند، حالا رای بیاورد یا نیاورد، در صورتی که رئیس جمهور به راحتی می‌تواند خودش یک وزیر را عزل کند و بگوید شما از فردا نیا. یکی از بحث‌هایی که من فکر می‌کنم در کشور جای آن خالی است این است که در ایام انتخابات ریاست جمهوری آن گفتمانی که در حول انتخابات ریاست جمهوری شکل می‌گیرد، یک گفتمان شایسته‌ای نیست یک گفتمانی نیست که بتواند آن تاثیرگذاری آحاد جامعه در سرنوشت خود را ایجاد بکند. متاسفانه در غیاب این گفتمان برای همین است که انتخابات ریاست جمهوری ممکن است از آن جنبه‌های واقعی‌اش فاصله بگیرد یعنی معطوف بشود به یک سری شعار، به یک سری بحث، به یک سری از چیزیهای که می‌تواند ما به ازای عینی و خارجی نداشته باشد. و بعد بیشتر هم از توی کاندیداهاست که این شعار‌ها و بحث‌ها در فضای جامعه ایجاد می‌شود و بعد آن گفتمان را شکل می‌دهد. یک فضای از این طرفی نیست، از جنبه? مطالبه مردمی نیست، که مثلا بگوییم نه آقا! رئیس جمهور باید این وظایف (را انجام دهد و) این انتظارات، این خواسته‌ها ازش هست، حالا ببینیم کدام کاندیدا‌ها در این زمینه‌ها می‌توانند کار بکنند.

 

 

حوزه ریاست جمهوری عرصه? شعار و وعده نیست

اگر این جایگاه به شکل واقعی خودش شکل بگیرد آن موقع شما می‌توانید آن را ببرید به سمتی که تاثیرگذاری در انتخابات یک تاثیرگذاری واقعی بشود. اگر رشد در کشور ان شاءالله با همین رشد خوبی که دارد صورت بگیرد با این حرکتهایی که انجام می‌شود اگر بشود به گونه‌ای صورت بگیرد که آن گفتمان واقعی یک گفتمان مبتنی بر نیازهای واقعی مردم مبتنی بر نیازهای واقعی کشور در ایام انتخابات شکل بگیرد، آن موقع خود به خود اصلا مهم نیست که چه کاندیدایی رای بیاورد. اگر این بشود گفتمان غالب، هر کاندیدایی سعی می‌کند خودش را به آن نزدیک کند تا اینکه بتواند توجه مردم را جلب کند تا بتواند کار را خوب شکل بدهد. هرچه این گفتمان بهتر شکل بگیرد آن موقع حتی اگر کسی به این گفتمان قائل نباشد اگر گفتمان، گفتمان غالب باشد خودش را ملزم می‌داند که در این چهارچوب حرکت کند. لذا این گفتمان سازی برای انتخابات ریاست جمهوری خیلی حائز اهمیت است. یعنی شما بتوانید ان شاءالله آن مطالبات واقعی را شکل بدهید.

 

الان در کشور ما یکی از آسیب‌های جدی که وجود دارد این است که مثلا بالاخره یک نفری به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شود بعد آن یک عده‌ای را به عنوان کابینه‌اش انتخاب می‌کند و معرفی می‌کند بعد از یکی دو سال از ریاست جمهوری می‌آیند که حالا باید یک برنامه‌ای را برای کار ارائه کنیم. در صورتی که این طوری نیست و دقیقا باید برعکس باشد یعنی باید یک برنامه برای کار برای چهار سال ارائه بشود که آن وقت این برنامه، اگر آن گفتمان واقعی انتخابات ریاست جمهوری شکل بگیرد بالاخره کاندیداهای ریاست جمهوری موظف خواهند بود که این برنامه‌شان پاسخگوی این گفتمان و نیازهای آن باشد. بعد بر آن مبنا تیم معرفی بشود و بعد آن موقع یک فردی هم انتخاب بشود. این باید باشد. تا اینکه حالا یکی انتخاب شود بعد وزرا را چه کسانی انتخاب کنیم؟

 

و بعد ببینیم که حالا چه باید کرد؟! این دقیقا باید عکسش باشد یعنی گفتمان باید به سمتی پیش برود که خواستهای واقعی نه در غالب (سطح)، حالا من وارد بحث‌هایی می‌شوم مثلا می‌گوئیم عدالت، کارآمدی و یک بحث‌های این فرمی، اینکه خوب طبیعی است و ممکن است همه هم خوششان بیاید بگویند خوب شما می‌گویید عدالت ما هم می‌گوییم عدالت یا کارآمدی و… این کافی نیست بحث این است که حالا این کارآمدی چه مختصاتی دارد چه ویژگیهایی دارد آن هم باز در حوزه? ریاست جمهوری. یعنی یک کسی که رئیس جمهور می‌شود برای کارآمدی باید چه برنامه‌ای داشته باشد یک کسی که در این جایگاه قرار می‌گیرد مثلا برای عدالت چه بحث‌هایی باید داشته باشد نه یک بحث‌های کلی که عدالت خیلی خوب است؛ اگر عدالت باشد همه چیز درست می‌شود و… این‌ها بله. یکی از آن بحث‌های خیلی مهمی که پیش می‌آید این است. لذا شما می‌بینید که در ایام انتخابات ریاست جمهوری که شما آن نامه «برای فردا» ی آقای خاتمی را می‌خوانید شما می‌بینید که یکی از بحث‌های نامه این است که «مگرمن این وعده را داده بودم؟ مگرمن مثلا آن شعار را داده بودم؟ که بخواهم حالا انجام داده باشم» ببینید حوزه ریاست جمهوری عرصه? شعار و وعده نیست، بحث وظیفه است. این باید در گفتمان شکل بگیرد.

 

 

برنامه دولت و تیم دولت باید قبل از انتخاب رئیس جمهور مشخص باشد

خیلی از سرنوشت امور کشور در دست قوه مجریه و در راس آن رئیس جمهور است. هر کس که می‌خواهد باشد بعد از این بحث‌ها آن واقع این مطلب مهم است که شما می‌خواهید با کدام تیم کار کنید. این حرف‌ها خوب این برنامه‌ها خوب، بعد تیم نداشته باشید؟ آقا این حرف‌هایت خوب است ولی انجام نمی‌شود. اگر منصوب ما آدم خوب و (توانایی) نباشد بعد حالا شما بهترین برنامه را داشته باشید! خوب آن فرد که نمی‌تواند کار را پیش ببرد. یعنی کسی باید بیاید توی این بحثهای مختلف حالا در هر عرصه‌ای، یعنی اگر که از الان که مدتی تا انتخابات ریاست جمهوری مانده است فرا‌تر از این بازیهای سیاسی رایج که فلان جناح دنبال فلانی است و فلان جناح دنبال کس دیگری است و…. اگر این گفتمان و این مطالبات و این وظایف شکل بگیرد، در عرصه‌های مختلف شما‌ تیم‌های کار‌شناسی درست کنید، در سیاست خارجی، مثلا آقا قرار است در چهار سال آینده سیاست خارجه چه باشد؟ مثلا قرار است سیاست خارجه بازدارنده فعال باشد. خوب این چه مختصاتی دارد؟! و… برنامه داشته باشد، این چیز غریبی نیست. در خیلی از جاهای دنیا همین طوری است. مثلا کاملا مشخص است که اگر آقای «کری» بیاید روی کار، حالا شما در این سایت نگاه کنید، از الان مشخص است که اگر کری بیاید یا بوش بیاید مثلا توی سیاست خارجه چگونه عمل می‌کنند. فضای عمومی کشور، یعنی کسی که می‌خواهد بیاید، برای مسکن چهار سال آینده چه برنامه‌ای دارد؟

 

کسی که مدعی ریاست جمهوری هست مدعی رهبری یک تیم اجرایی است، باید برنامه داشته باشد، باید بگوید بنده با یک مجموعه? تیم هستم، این تیم بنده. در عرصه مسکن این حرف را دارد. من نمی‌گویم که خود رئیس جمهور باید هم مسکن بداند هم… اما رئیس جمهور یک فرد نیست نماینده یک تیم اجرایی است، ما می‌گوییم رئیس دولت، رئیس کابینه، چه جوری بعد آن کابینه‌اش می‌خواهد برود یک گوشه یک کار را بگیرد الان باید حل بشود دیگر. (برنامه بدهد که) در کشاورزی بحثم این است؛ مثلا این گندم را می‌خواهیم فلان کنیم، این را می‌خواهیم به اینجا برسانیم و… این بحث‌ها را باید مشخص کنیم. این بحث‌هایی است که بعد آن وقت شما می‌بینید کاملا در ایام انتخابات ریاست جمهوری ما -حالا کاملا نمی‌خواهم بگویم- اما خیلی کم به آن‌ها پرداخته می‌شود برای همین است که افراد خیلی راحت می‌توانند بیایند و جولان بدهند برایشان هم هیچ فرقی ندارد. حالا در بحث‌های ریز دستگاهی و بخشی که جای خودش را دارد و در بحث‌های کلی که خیلی بیشتر.

 

الان بحث‌هایی که مطرح شد من خدمت دوستان گفتم این مقاله (دایگی دولت) که سر مقاله شرق بود، 2-3 ماه قبل نوشته بود شما بخوانید. یک روند کلی را خیلی قشنگ نشان داد یک دیدگاهی را که خطش را دارد پیش می‌برد. یک بحث را مطرح کرده بود که چرا مثلا رویکرد به مهندس موسوی آورده‌اند این جناح‌ها. قشنگ گفته است که موسوی آدم اصولگرایی است، ولایت فقیه را قبول دارد، چه را قبول دارد، چی چی چی و… اما علی رغم هم این چیز‌ها ما می‌گوییم این باید باشد. چرا باشد؟ بعد آن می‌آید تحلیلش را می‌کند. حالا آن تحلیلی که داشت- و من یک نقدی به آن زده بودم- را حتما سعی کنند بخوانند. آن‌ها می‌گویند هشت سال را این روندی که پیدا شده تحت عنوان کوچک شدن دولت، آنچه را که آقا دیروز در ملاقات با کمیسیون‌ها و هیئت رئیسه مجلس به آن اشاره کردند. الحمدلله یکی از برکات مجلس هفتم این بود که وارد این عرصه شدند و جلوی این کار را گرفتند.

 

 

آمریکا شکل گیری سرمایه داری در ایران را مقدمه دموکراتیک کردن ایران می‌داند

قشنگ ما می‌بینیم این حرکتی که شروع شده شما می‌بینید یکی از چیزهای جالب این است یعنی می‌خواهم بگویم دقت کنید تقریبا تمام وزرای امور خارجه آمریکا و روسای جمهور حداقل در 16 سال اخیر که من مطالعه کرده‌ام همه‌شان جزء بحث‌هایی که مطرح می‌کنند و می‌گویند این است که منافع ما در غالب 2 چیز پیش می‌رود یعنی 2 تا اصل در سیاست خارجه‌شان دارند: 1- بازار آزاد 2- دموکراسی. می‌گویند این دو تا هر جا پیش رود خود به خود منافع ما تامین می‌شود، حالا به آن شکل که خودشان تعریف می‌کنند. این موضوع را مطرح می‌کنند. شما می‌بینید توی این بحثی که اینجا مطرح می‌شود دقیقا همین بحث مطرح می‌شود. می‌گویند اگر شما می‌خواهید دموکراسی در ایران شکل بگیرد خواه ناخواه باید روند سرمایه داری شکل مثبت داشته باشد باهمین صراحت‌ها. این مضمون یا برداشت من از بحث نیست، عین تعبیر بحث است.

 

می‌گوید روند سرمایه‌داری به همین شکل باید ادامه پیداکند. می‌گویند این روند تا الان هم بد نبوده است ما 8 سال دیگر وقت فرصت داریم اگر این روند سرمایه‌داری خود بخود پیش رود حداقل حوزه? دولت از اقتدار خواهد افتاد و در برابرش حوزه? عمومی که من از آن تعبیر به جامعه مدنی می‌کنم قدرتمند خواهد شد و دولت خود به خود فَشَل خواهد شد. بعد دقیقا در همان جا می‌گوید که دیگر اصلا دولتی نخواهند ماند که آن موقع بخواهد مثلا با دموکراسی موافق باشد یا نباشد و بعد آن می‌گوید اینکه ما می‌گوییم فلانی باشد یا نباشد برای این است که این روند در سایه? این می‌تواند پیش برود حتی در تعبیرش در این سرمقاله که نگاه می‌کنیم مثلا می‌گوید فقط کسانی در اینجا می‌توانند خطرناک باشند. حتی یک تعبیری هم دارد که فرقی نمی‌کند، این روند ریشه پیدا کند ولو اینکه به تعبیر من آقای ناطق بیاید و آقای آل اسحاق هم بشود وزیر بازرگانی‌اش، آن هم اگر بیاید خوب است باز هم این روند پیش می‌رود.حالا تعبیر من است نمی‌خواهم بگویم که حتما درست است حتی راجع به خود آقای مهندس موسوی هم این طور نیست این برداشت و تعبیری است که آن‌ها دارند من می‌خواهم بگویم این خط آن عمق بحث جریان پشت پرده آن‌ها دقیقا آن مبانیشان را نشان می‌دهد.

 

چون اگر روندی شروع بشود که می‌گوید که ما 15 سال گذشته این روند خوب پیشرفته، 7-8 سال دیگرادامه پیدا کند خودبخود دولت ضعیف خواهد گشت آن موقع است که شما می‌بینید طرح‌هایی مثل بهره مالکانه خوب می‌بینیم بله واقعاً اگر در عرصه‌های مختلف آن نظارت دولت به معنای رئیس جمهور و این‌ها تضعیف بشود عملاً دیگر چیزی باقی نمی‌ماند خوب می‌گوید بله آقا تو برو همه چیز‌هایت را هم داشته باش، پست که دست من است، تلفن دست من است، برق دست من است، آب، برق، نفت همه چیز اینجاست. دست بخش خصوصی، می‌شود سرمایه داری به شکل قوی. حالا مثلا تو بگو آقا دانشگاه‌ها باید این طوری باشد طرف دانشگاه خصوصی می‌زند، می‌گویید فلان این گونه می‌زند. بحثم این است که آن موقع شما ستون‌اید آدم هوشیار باشد یعنی آن جریان نفهمد که در این قضیه می‌خواهد چه کار کند. لذاست که در آنجا هم می‌گوید تنها رقیب جدی برای این بحث کسانی است که آن‌ها هم متقابلا تاثیر سرمایه داری بر دموکراسی را به این معنا فهمیده‌اند و برای همین هم است که در تحلیل‌های دیگر می‌گویند قبل از هر چیزی هر چیزی باید جلوی این جریان را بگیریم و بقیه‌اش زیاد مهم نیست.

 

 

افزایش خصوصی سازی در عین محدود نشدن نظارت و اقتدار دولت

حتی اخیرا هم اسامی بعضی از کاندیدا‌ها را آورده بودند که حتی اگر این‌ها هم باشند خوب است اشکال ندارد چون آن روند ادامه پیدا می‌کند فقط وقتی خطرناک است که آن بحث باشد. این را من مثال زدم. یعنی می‌خواهم بگویم اگر این هوشیاری باشد علاوه بر اینکه برای بخشهای مختلف بتواند برنامه داشته باشد باید بحث داشته باشد برای کلیات قضیه، آن اصول کلی، آن بحث‌های اساسی را داشته باشد آن هم مشخص، الان ما یکی از بحث‌های مهمی که داریم این است که توی ایام انتخابات ریاست جمهوری مثل مجلس، یکسری کلیات، یکسری حرف‌ها، یکسری شعار‌ها حالا هرکس باشد حالا نمی‌خواهم بگویم رئیس جمهورفعلی و قبلی، حالا آن رقبایی هم که رای نیاوردند آن‌ها هم همین طور شاید که اگر آن‌ها هم رای می‌آوردند معلوم نبود که… چرا؟ چون که این گفتمان یک گفتمان عینی و واقعی مبتنی بر یک شاخص‌های ملموس جامعه نیست. باید مشخص بشود، عرصه? ریاست جمهوری عرصه? اجرا است. در کشاورزی 7 تا شاخص داریم الان یکی‌اش 2 است یکی‌اش هم 4 است و یکی‌اش هم 19 است. در 4 سال نمی‌گوییم این‌ها باید 100 بشوند، نه 4 سال یک وقت محدودی است یک دوره? محدودی است. نه ببینیم آیا آن می‌شود 2.5، یا نه 3 می‌شود یانه حداقل منفی نمی‌شود؟ این‌ها باید مشخص بشود و طرف باید حرف داشته باشد.

 

اگر فضای عمومی کشور ان شاءالله به این سمت برود حالا این سرفصل‌های بحث بود که در این عرصه‌ها بعدا باید وارد شد که در هرکدام این‌ها عدالت یعنی چه؟ کارآمدی یعنی چه؟ شاخص‌هایش چیست؟ و مطالبات چیست؟ حال کسی که می‌آید در چه عرصه‌ای باید کار کند و در آن بحث‌های کلی‌اش مثل خصوصی سازی مثل کوچک کردن دولت این‌ها باید که یکدفعه اصل نشود متاسفانه. این هشداری بود که آقا دو بار در ملاقات با هیات دولت دادند یکبار هم که پریروز دادندکه این طوری نیست- بله خصوصی سازی خوب هست- اما نه به این معنا که شما حوزه? نظارت و اقتدار دولت را محدود کنید. در سرمایه داری‌ترین کشورهای دنیا که خود آمریکا باشد که همه چیزش دست بخش خصوصی است، دولت کاملا نظارت دارد در همه چیز‌ها. یعنی همین طور نیست که همه چیز را ول کند برود، الان چرا هر شرکت نفتی نمی‌تواند بیاید توی ایران قرارداد ببندد؟ مگر خصوصی نیست؟ مگر آزاد نیست؟…. برای اینکه دولت به آن اجازه نمی‌دهد. تو دیگه حق نداری اینجا فلان کنی، ایران ممنوع، اینجا فلان صادرات، اینجا فلان. در کاپیتالیست‌ترین کشورهای دنیا هم می‌بینیم که این طور نیست که هرکه هر کاری دلش خواست بکند چون بخش خصوصی است. حالا اگر ان شاءالله این مسائل به فرهنگ عمومی جامعه انتقال پیدا کند که اینجا نقش نخبگان و خصوصا دانشجو و طلبه که حضور موثرتری دارند بتواند این‌ها را شفاف‌تر کند عینی‌تر کند و در یک فضایی تبلیغ کند و ازش مطالبه کند، حتما این مطالبه می‌تواند در شکل دهی آن انتخابات ریاست جمهوری در جهت یک گفتمان واقعی کمک کند و ان شاءالله تاثیرات خوبی هم داشته باشد.

 

 

ریاست جمهوری مگر الکی است؟

رئیس جمهور یک وظایفی دارد که باید به آن وظایفش به نحو احسن عمل کند برنامه داشته باشد برای انجام آن وظایف. چه شعارش را داده باشد و چه نداده باشد. چه از این وظیفه خوشش بیاید یا نیاید که بیاید و بگوید من از اقتصاد خوشم نمی‌آید یا از بخش فرهنگ خوشم می‌آید. این حرف‌ها نیست. رئیس جمهور یک وظایفی دارد. حوزه? اقتصادی دارد، سیاسی دارد و… باید تو عرصه وارد شود و باید کار بکند. یکی از بحث‌های مهمی که باید در این گفتمان ریاست جمهوری شکل بگیرد این است که رئیس جمهور چه وظایفی دارد؟ چه تاثیراتی می‌تواند داشته باشد و چه قابلیت‌های و امکاناتی را نیاز دارد؟ متاسفانه ما به این‌ها نپرداخته‌ایم. هر کسی می‌تواند رئیس جمهور بشود و باشد، بحث این است که آقا وظایف شما چی شد؟مثلا بگوید این شد یا مثلا بگوید این کار را ما نتوانستیم بکنیم، خوب چرا نتوانستید بکنید؟ پس به چه دلیلی وارد این عرصه‌ها شدی، ببینید پس این مساله اگر در فضای کشور شکل بگیرد که رئیس جمهور وظایفش، اختیاراتش، قدرتش و تاثیرگذاری‌هایش طبق قانون اساسی مشخص است. حالا بعد کسی که می‌آید در این عرصه، یعنی این جسارت را پیدا می‌کند که: «آقا من می‌توانم وارد این عرصه بشوم» این چرا می‌آید و این جسارت را پیدا می‌کند؟ چون عرصه، یک عرصه? جدی نیست. نخیر! عرصه یک عرصه? جدی است. الکی که نیست وارد این عرصه شد این کار‌ها را از تو می‌خواهد، این وظایف را از تو می‌خواهد. این یک بحث بسیار مهمی است که باید (در اسرع وقت) مشخص شود که رئیس جمهور چه وظایفی دارد؟ چه اختیاراتی دارد؟ چه قدرتی دارد؟

 

قدرت ریاست جمهوری در بسیاری از حوزه‌ها قدرت بسیار بالایی است. شما ببینید این آثار دستگاه بزرگ دیوانسالاری و بوروکراسی کشور را بخش عمده‌اش در دست قوه مجریه و رئیس جمهور است دیگر. همه? امور کشور هم دارند از این سیستم (پایین می‌آیند). خوب کسی که در راس این قرار می‌گیرد باید آدمی باشد که خیلی (نخبه) در این دستگاه باشد. از این طرف خیلی توانایی دارد، شما ببینید که در یک اداره با یک کاغذ می‌تواند یک جایگاه را کلی بالا و پایین کند. حالا این در دستگاه بزرگ قرار بگیرد. مثلا مجلس حداکثر می‌تواند نظارت داشته باشد و نهایتا بتواند یک وزیر را استیضاح کند. رئیس جمهور خودش می‌تواند مستقیما یک سفیر را احضار کند، وزیر را عزل کند، استاندار را عوض کند و نصب کند و… کلی از این باب می‌تواند تحول ببخشد. از لحاظ برنامه‌ای، کلی برنامه‌ها را می‌تواند (اجرا کند). در خیلی از بحث‌ها قانون خیلی کلی است؛ آئین نامه بگذارند، بخش نامه وضع کنند. این‌ها همه دست رئیس جمهور است اگر ما بتوانیم که ان شاءالله این بحث در فضای کشور شکل بگیرد که مشخص بشود خیلی می‌تواند تاثیر گذار باشد.

 

نکته دوم این است که حالا این امکانات این (اختیارات) یک برآیندی دارد دیگر، یعنی این وظایف و این اختیارات باید برآیندش یک سری کار بشود. این شعار‌هایی که داده می‌شد باید عینی بشوند، یعنی این‌ها باید بگونه‌ای بشود که حداقل (در یک عرصه‌ها) به شکل جدی مطالبه بشوند. یعنی این بحث مطالبه که شما می‌گویید، بعضی وقت‌ها مطالبه پیش گیرانه هم داریم دیگر. یعنی نباید یک کسی بشود رئیس جمهور، یکی بشود وزیر بعد یک برنامه‌ای داشته باشد حالا برنامه‌اش درست یا ضعیف یا غلط. بعد حالا مثلا بیاییم بگوییم این وظیفه را انجام بده. عکسش هم می‌تواند صورت بگیرد و می‌شود مطالبه کرد و گفت در این عرصه کسی که رئیس جمهور (می‌شود) باید این گفتمان‌ها را عمل کند، این گونه باید عنوان کرد که گفتمان‌های واقعی و نیازهای کشور اینهاست. حالا برنامه باید این مشخصات عینی را داشته باشد.

 

 

عدالت باید در تمام حوزه‌ها معنا شود

حالا یکی از بحث‌هایی که دوستان زیاد مطرح می‌کنند همین بحث عدالت است. عدالت در دستگاه‌های مختلف یعنی چه؟ این اگر تبدیل به یک گفتمان و یک بحث‌های عینی شد بعدا می‌شود مطالبه شود. باید عدالت را معنا کنیم نه بدان صورت که: عدالت چیز خوبی است و یکسری بحث‌های کلی. الان باید ببینیم که خوب اگر شما می‌گویید عدالت به عنوان محور مباحث واین‌ها، عدالت در دستگاه اجرایی یعنی چی؟ عدالت در حوزه آن کسی که می‌خواهد به عنوان رئیس جمهور ایفای نقش بکند چه شاخصه‌های عینی را می‌تواند داشته باشد؟ که بعد بشود از آن‌ها از او سوال کرد. مثلا شما می‌گویید عدالت حوزه (شایسته سالاری) این باید مشخص شود! مثلا یک کسی کلی امکانات دارد، کلاسهای کنکور، چی چی چی و… و یک کسی خیلی با استعداد است ولی امکانات مالی ندارد و نمی‌تواند مدرسه برود، خوب عدالت یعنی برابری فرصت‌ها مثلا در عرصه? تحصیل. تا این برابری فرصت‌ها نباشد خوب عدالت هم محقق نمی‌شود، این احتیاج به یک برنامه‌ای دارد که باید رویش کار بشود. مثلا در بعضی کشورهای سرمایه داری می‌بینم این طوری نیست. حالا هم کشورهای اروپایی، یکی از دوستان از کره جنوبی آمده بود می‌گفت در کره جنوبی (طرف) برای بچه‌اش معلم خصوصی گرفته بود برکنار شده بود. چون همه می‌بایست در فرصت مساوی باشند. و دولت حتی وظیفه خودش می‌داند که برای همه (عدالت برقرار کند.). عدالت در وزارت بهداشت یعنی چی؟! این‌ها باید ریز و عینی بشوند. این‌ها را باید به طور عینی مطرح کرد تا بعد بتوان مطالبه کرد ما می‌گوییم عدالت، خوب! بقیه هم می‌گویند، بعد می‌بینیم وزارت صنایع کار خودش را می‌کند، وزارت مسکن کار خودش را می‌کند و… در وزارت صنایع عدالت یعنی چه؟ یعنی مثلا نگاه شما به عدالت در حوزه صنعت چگونه است؟ به همین شکل در وزارت بازرگانی عدالت یعنی چی؟ این توزیع بحث یارانه که می‌گویند یعنی چی؟ این‌ها باید گفتمان سازی بشوند. اگر شما نتوانید این بحث‌ها را شکل بدهید یک بحث‌های شعاری پیش می‌آید و هیچ فرقی نمی‌کند که چه آقای X بیاید چه آقای Y بیاید. شما می‌بینید دستگاه‌ها زیاد فرقی نکرد؛ ‌‌‌ همان برنامه‌های کاریشان را دارند ادامه می‌دهند زیاد هم خدای نکرده ممکن است تاثیرگذاریهایی هم نداشته باشند. یکی از کارهای مثبت این است که در حوزه‌های مختلف (این بحث‌ها مطرح بشود). یکی از برنامه‌های کاری که حالا دوستان دانشجو و طلبه می‌گویند ما باید چه کار بکنیم این است که کار‌شناسان وزارت تعاون، وزارت بهداشت، فلان وزارت دیگر را بیاورید آقا به نظر شما عدالت در این بحث‌ها و وزارت خانه‌ها، در خدماتی که می‌توانند به مردم بدهند چگونه است؟ و مجموعه? این بحث‌ها می‌بایست تحت عنوان گفتمان اجرایی عدالت که به صورت مطالبه از دستگاه‌ها در می‌آید بشود. اگر این فضا شکل بگیرد هر کسی که کاندیدای رئیس جمهوری بشود موظف می‌شود که در این چهار چوب حرکت کند.

 

111

http://jamnews.ir/detail/News/181432



کلمات کلیدی : جلیلی: ریاست جمهوری عرصه شعار نیست

تسویه حساب زشت با هاشمی رفسنجانی

 

تسویه حساب زشت با هاشمی رفسنجانی
تردید اصلی هاشمی، موضع مدعیان حمایت است؛ طیف‌هایی که در انتخابات سال 76 از حمایت ویژه هاشمی برخوردار شده بودند، اما درکمتر از 2 سال تسویه حساب بسیار زشتی با او انجام دادند.

کیهان در سرمقاله خود با عنوان «تردیدهای هاشمی از کجاست؟» نوشت:


·  هاشمی برخلاف آنچه در اظهاراتش گفت که باید ببیند نظر رهبری چیست، نظر کلی رهبر انقلاب را می‌دانست. او همچنین می‌دانست که رهبر معظم انقلاب به هر یک از نامزدها که با ایشان ملاقات کرده‌اند مانند همیشه فرموده‌اند «من نه می‌گویم بیایید و نه می‌گویم نیایید. من تکلیف نمی‌کنم.» بنابراین او می‌دانست که نه نیامدنش قابل انتساب به رهبری است و نه آمدنش.

 


· تردید اصلی هاشمی که همچنان نتوانسته بر آن غلبه کند، موضع مدعیان حمایت است؛ طیف‌هایی که در انتخابات سال 76 از حمایت ویژه هاشمی (مانند ترغیب پنهان کارگزاران به حمایت از خاتمی و القای تقلب به نفع ناطق نوری در نمازجمعه) برخوردار شده بودند، اما درکمتر از 2 سال تسویه حساب بسیار زشتی با او- به خاطر دشمنی‌های دهه اول انقلابشان با هاشمی که تا سال‌های 73 و72 ادامه یافت- انجام دادند. احتمال پیروزی هاشمی، اول دردسرهای او با این جماعت است و ناکامی محتمل‌تر او، دردسری مشابه.

 


· هاشمی نه تنها از اصلاح‌طلبان و عقبه اپوزیسیونی آنها خاطرجمع نیست، بلکه حتی از فائزه و مهدی هاشمی نیز در درون خانواده اطمینان خاطر ندارد. محبت پدر و فرزندی و تاثر از بازداشت آنان به جای خود! اما این تعبیر هم از فائزه هاشمی است که 20 فروردین 92 از «دوستان بهایی و سازمان مجاهدین [منافقین] و لائیک خود در زندان» خبر داده و گفت «بابا گله‌های طرف مقابل را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین [سازمان تروریستی منافقین] و بهایی‌ها دارم.» همین مضمون در فایل‌های صوتی منتشره از مهدی هاشمی با مضمون تلاش برای ایجاد تقابل میان پدر و جمهوری اسلامی و «ایستادن مقابل نظام» به تصریح به چشم می‌خورد؛ مسئله‌ای که به معنای سر شاخه نشستن و بن بریدن است. هاشمی پیش از آن که در اندیشه 50 درصد رای منفی باشد، به شهادت فائزه هاشمی مجبور است میان خرد و سابقه مبارزات انقلابی خود یا عواطف و هیجانات سیاسی و خانوادگی دست به انتخابی سخت بزند.

 


· چه هاشمی در انتخابات باشد یا نباشد- که بودن وی بنابر برخی استدلال‌ها مطلوب‌تر است!- اما مهم این است که دشمنان اصلی انقلاب از رفتار امثال هاشمی و احمدی‌نژاد برای خدشه در حماسه ملی استفاده نکنند. از نجابت ملت صبور ایران باید حذر کرد و از تجارب گذشته عبرت آموخت؛ هرچند که ما اکثرالعبر و اقل‌الاعتبار.

 

111

http://jamnews.ir/detail/News/181429



کلمات کلیدی : تسویه حساب زشت با هاشمی رفسنجانی

آقای هاشمی! نتیجه را میپذیرید؟!

آقای هاشمی! نتیجه را می‌پذیرید؟!
نه! به چه دلیل ما باید فکر کنیم آقای هاشمی جواب متفاوتی خواهد داد؟ سال 84 آقای هاشمی انتخابات را باخت اما نتیجه را نپذیرفت؛ آن هم انتخاباتی که نه اصولگرایان بلکه دولت محمد خاتمی و در واقع مریدان خود آقای هاشمی آن را برگزار کرده بودند. هاشمی در سال 84 مفهومی به نام رای سازماندهی شده را اختراع کرد و تا آخر پای آن ایستاد.
تعداد سوال‌هایی که آقای هاشمی باید به آنها جواب دهد، سر به چند هزار می‌زند. فهرست کردن این سوالات هم پرزحمت است و هم نالازم؛ چرا که ظاهرا آقای هاشمی به صحنه نیامده که به سوالی جواب بدهد. وی حتی به سوال‌های خود هم جواب نداده است. با این حال یک سوال هست که آقای هاشمی و کل جبهه فتنه نمی‌توانند آن را بی‌پاسخ بگذارند. این سوالی است که سرنوشت انتخاباتی هاشمی و هر کس دیگری را که اراده حضور در مبارزه انتخاباتی را دارد روشن خواهد کرد. این سوال را البته ما اختراع نکرده‌ایم. در واقع کل مساله اختراع خود آقای هاشمی است. ما فقط یکی از مواریث ایشان را بیرون کشیده‌ایم و می‌خواهیم آن را جلوی چشم ملت بگذاریم.

 

آن سوال این است: آقای هاشمی! فرض کنیم انتخابات را باختید؛ نتیجه را می‌پذیرید؟

ساده‌ترین جوابی که می‌توان از قول آقای هاشمی به این سوال داد این است: نه! به چه دلیل ما باید فکر کنیم آقای هاشمی جواب متفاوتی خواهد داد؟ سال 84 آقای هاشمی انتخابات را باخت اما نتیجه را نپذیرفت؛ آن هم انتخاباتی که نه اصولگرایان بلکه دولت محمد خاتمی و در واقع مریدان خود آقای هاشمی آن را برگزار کرده بودند. هاشمی در سال 84 مفهومی به نام رای سازماندهی شده را اختراع کرد و تا آخر پای آن ایستاد.

 

سال 88 هم هاشمی نتیجه انتخابات را نپذیرفت. فتنه 88 و ادعای تقلب در آن به یک معنا نسخه تکامل‌یافته همان ایده رای سازمان‌یافته بود. تقریبا همه سران جبهه اصلاحات می‌دانستند انتخابات را باخته‌اند و اساسا در انتخاباتی که آن را عملا معلم‌ها و امنای مساجد برگزار می‌کنند کسی اگر بخواهد هم نمی‌تواند تقلب کند. منتها باز هم هاشمی نتیجه را نپذیرفت. نه فقط نپذیرفت بلکه میرحسین موسوی را هم در این باره که توهماتش عین حقیقت است به جمع‌بندی رساند و آن همه فجایع را روی دست ملت گذاشت.

 

این سابقه آقای هاشمی است. در کجای این سابقه کوچک‌ترین تضمینی است که بر مبنای آن بتوان به هاشمی اعتماد کرد که نتیجه انتخابات را خواهد پذیرفت و اگر هم اعتراضی داشت آن را از مجاری قانونی پیگیری خواهد کرد.

 

چرا نباید فکر کنیم هاشمی دوباره دبه درمی‌آورد، بخشی از سرمایه رای خود را به سرمایه آشوب تبدیل می‌کند و فرزندان و اطرافیانش هم تا می‌توانند و با استفاده از هر ظرفیتی که دارند در این آتش خواهند دمید. خارجی‌ها هم – به عنوان یکی از مدافعان اصلی آقای هاشمی- از همین حالا شروع کرده‌اند.

 

سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا دیروز روی صفحه فیس بوکش عکسی از هاشمی منتشر کرده و کنار آن نوشته میزان رای ملت است! جلوتر که برویم لابد کمک‌های مالی و اطلاعاتی و سیاسی هم از راه خواهد رسید.

 

به لحاظ سیاسی هم منطقی نیست که هاشمی باخت را بپذیرد. وی در 80 سالگی به‌رغم اینکه می‌داند درون نظام هیچ موافقتی با حضور او در این صحنه نبوده پا به میدان گذاشته است. آیا فردی که این حجم از ریسک را می‌پذیرد آماده است وقتی انتخابات را باخت، بگوید تشکر می‌کنم، رقابت خوبی بود و خداحافظ! باور کردن چنین امری ساده‌دلی محض است و ما البته این مقدار ساده نیستیم.

 

آقای هاشمی اکنون باید به ملت ایران ضمانت‌هایی واگذار کند که بتوان باور کرد او به مکانیسم‌های قانونی برگزاری انتخابات، اعلام نتایج و بررسی اعتراضات احتمالی پایبند خواهد ماند. این ضمانت‌ها باید همین حالا و قبل از اتمام بررسی صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان ارائه شود. پس از آن هر چه گفته شود حرف است و حرف هم که می‌دانید باد هواست./مهدی محمدی

وطن امروز

105

http://jamnews.ir/detail/News/181407



کلمات کلیدی : آقای هاشمی! نتیجه را می‌پذیرید؟!

محمد هاشمی چه دروغ هایی به هاشمی گفت؟

محمد هاشمی چه دروغ هایی به هاشمی گفت؟/ نقش علی مطهری در ثبت نام هاشمی
در روز ثبت نام هاشمی در انتخابات، چه اتفاقاتی رخ داد و چه ماجراهایی پیش آمد که موجب شد مردی که 80 سال از سن او می گذرد، برای بار دوازدهم در انتخابات ثبت نام کند.

علی رغم اینکه همه شواهد گویای این امر بود که هاشمی رفسنجانی از مدت ها قبل تصمیم به ورود در انتخابات دارد اما حلقه نزدیک وی درصدند تا چنین وانمود کنند، وی تا آخرین لحظه تصمیمی برای ثبت نام در انتخابات نداشته است.

 

به گزارش بولتن نیوز، البته پروژه "بیام، نیام" هاشمی در چند ماه اخیر به شدت در جریان بوده و ملاحظاتی نیز موجب شده بود تا هاشمی در تصمیم خود برای نامزدی، دچار تعلل شود. به نظر می رسد مهم ترین این ملاحظات، کهولت سن و عدم توانایی جسمانی برای انجام مسئولیت طاقت فرسایی چون ریاست جمهوری بوده است.

 

با این حال، اصلاح طلبان و دار و دسته هاشمی که بقاء خود را در بقاء هاشمی معنا می کنند، در این چند ماه سعی کردند با انواع و اقسام دروغ ها، هاشمی را فریفته و وارد انتخابات کنند. ورودی که به تعبیر بسیاری از ناظران داخلی و خارجی، تنها موجب شکست مجدد هاشمی و به حاشیه رفتن همیشگی او خواهد شد.

 

بر همین اساس، این مهم است که بدانیم در روز ثبت نام هاشمی در انتخابات، چه اتفاقاتی رخ داد و چه ماجراهایی پیش آمد که موجب شد مردی که 80 سال از سن او می گذرد، برای بار دوازدهم در انتخابات ثبت نام کند.

 

اگرچه در این باره اخباری به بیرون درز نکرده است، اما دور روز پیش غلامعلی رجایی، یار غار هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در وبلاگ شخصی خود، طی انتشار متنی، پرده از ماجرا برداشت. این متن اگرچه با تحریفات و اغراق گویی هایی که جزو خصوصیات همیشگی زیردستان هاشمی بوده، همراه است اما می تواند ما را به فهم درست و بهتری از نزدیکان هاشمی و برخی از سیاسیون و چگونگی ثبت نام هاشمی برساند.

 

رجایی در ابتدای مطلب خود چنین نوشته است:

"ساعت نه و نیم صبح بود که آیت الله هاشمی به مجمع آمد. از ماشین که پیاده شد به استقبالش رفتم و در معیت ایشان از پله ها بطرف اتاقشان بالا رفتیم. از آمدنشان پرسیدم. طبق انتظار بر مبنای صحبتهایی که در این روزها داشتیم نظرشان منفی بود. به ایشان عرض کردم: وضعیت شما در افکار عمومی از قبل دارد بهتر می شود خصوصا اینکه مراجع هم دارند به میدان می آیند و آیت الله وحید و آیت الله سیستانی هم برآمدن شما تاکید کرده اند.

 

حاج آقا با تایید این مطلب فرمود: آیت الله سیستانی به من پیغام داده است شما باید بیایید و هم این کشتی شکسته و هم ما را نجات بدهید. ازاین تعبیر آقای سیستانی تعجب کردم. معلوم می شود آیت الله با همه گرفتاریهایی که در عراق دارند نگران وضع کشور خود ایران هستند."

 

از همین جا معلوم می شود که متملقان هاشمی برای آنکه وی را مجاب کنند، حتی از مراجع عظام نیز سوءاستفاده کرده و اخباری دروغ را به این بزرگواران منتسب می کنند. ادعای حمایت آیات عظام سیستانی و وحید خراسانی از هاشمی نیز از آن دست دروغ های رسانه ای است که بلافاصله با واکنش دفتر این دو بزرگوار روبرو شد و چنانچه در اخبار ملاحظه کردید، اعلام کردند که هیچگونه حمایتی از هاشمی نداشته و ندارند. با این حال متملقان هاشمی، همچنان بر این دروغ اصرار ورزیدند.

 

اما ماجرا آنجا جالب تر می شود که یکی دو ساعت بعد، شخص دیگری هم وارد مجمع تشخیص می شود. کسی که تا پیش از این بزرگ ترین و بدترین نقدها را نسبت به هاشمی داشت و حال به یک باره، در چرخشی صد و هشتاد درجه ای، حامی تمام قامت هاشمی شده است. این شخص کسی نیست جز علی مطهری!

 

اما نقش علی مطهری در این ماجرا چیست؟ او چه اقداماتی را انجام داد. رجایی در مورد نقش مطهری در مجاب کردن هاشمی چنین نوشته است:

"ساعت ده و نیم دکتر علی مطهری با چند تن از نمایندگان مجلس به دیدار آیت الله آمد. دکتر مطهری در آغاز گفت: ما چند بار تا بحال خدمت شما رسیده ایم و اصرار کرده ایم بیایید ولی این بار در حقیقت آمده ایم شما را برای ثبت نام به وزارت کشور ببریم! وی با بیان نمونه هایی از وضعیت کشور گفت: خون شهید مطهری دارد پایمال می شود.

 

دکتر مطهری می گفت: اواخر هفته قبل خدمت بعضی از مراجع از جمله آیت الله العظمی وحید رسیده و ایشان و آیت الله العظمی موسوی اردبیلی صریحا نسبت به آمدن شما اظهار رضایت و حمایت کرده اند. وقتی آقای مطهری به آیت الله گفت: شما در دفعات قبل مشکل سن تان را مطرح می کردید و ما امروز می بینیم که وضع جسمی شما از ما بهتر است! آقای هاشمی که در تکه پرانی ید طولایی دارد با خنده به او گفت: من نمی دانم وضع جسمی شما چطور است که وضع من از آن بهتر است!"

 

ملاحظه می کنید که علی مطهری نیز مجددا همان دروغ قبلی را تکرار می کند. گویا از قبل هماهنگی بین زیردستان هاشمی صورت گرفته باشد. اما تکه ای دیگر از پازل ورود هاشمی به انتخابات را برادر وی، محمد هاشمی تکمیل می کند. محمد هاشمی نیز خبر از ماجرایی می دهد که آدم نمی داند به اوج این حرف بی اساس و دروغ، بخندد یا گریه کند. رجایی می نویسد:

 

"بقیه حاضرین در ملاقات هم متفقا به آمدن ایشان اصرار کردند. در آخر برادر ایشان مهندس محمد هاشمی که تازه از سفر عراق آمده و پیام آقای سیستانی را به حاج آقا رسانده است که حتما در انتخابات شرکت کند برخاست و با اظهار اینکه روز به روز اصرار بر آمدن شما در جامعه بیشتر و بیشتر می شود به نمونه ای اشاره کرد و گفت در یک نظرسنجی که برای من آمده است از صد در صد زائران کاروانهایی که روزانه از مرز زمینی به عراق می روند نود درصدشان می خواهند در صورت نامزدی شما به شما رای بدهند. (!!!)

 

جالب آنکه همان روز وقتی این خبر در رسانه ها منتشر شد، محمد هاشمی، دروغ بودن این حرف را اعلام کرد و گفت: اینجانب در مورد سفر اخیرم به کشور عراق تاکنون با هیچ رسانه ای اعم از خبرگزاری، سایت خبری یا روزنامه صحبتی نداشته ام، ولی متاسفانه به نقل از اینجانب مطالبی در خصوص دیدارم با آیت الله العظمی سیستانی در برخی رسانه ها مطرح شده که محتوای خبر به هیچ وجه مورد تایید اینجانب نمی باشد.

 

از این جالب تر، بیان نظرسنجی عجیب و غریبی است که محمد هاشمی از آن سخن می گوید! نود درصد کاروان هایی که به عراق می روند، گفته اند که به هاشمی رأی می دهند! سر مرز ایران و عراق و نظرسنجی در مورد انتخابات ریاست جمهوری؟! جلّ الخالق! کِی؟ چگونه؟ توسط چه کسانی؟ لابد توسط استخبارات عراق! کدام نهاد یا موسسه ای حاضر شده در مورد انتخابات ریاست جمهوری به مرز ایران و عراق رفته و از زائرین سوال کند؟ اصلا از این نظرسنجی مرزیریال چه نتیجه ای می توان گرفت؟ بعد هم بر فرض صحت این نظرسنجی (فرض محال) چه دلیلی دارد که آن را به جامعه ایران تعمیم دهیم؟!

 

بعد از این ماجرا، نوبت به خود هاشمی می رسد. هاشمی نیز مجددا همان بازی چندین روز پیش خود را تکرار می کند. مشورت با رهبری! کسی هم نیست بگوید که حضرت آقای هاشمی! اگر قرار بر مشورت با رهبری بود، چرا آن زمان که نامه بدون سلام خود را منتشر کردید و بر آتش فتنه دمیدید، با رهبری مشورت نکردید؟ چرا وقتی در طول این چند سال، سخنان و مواضع هنجارشکنانه اتخاذ کردید، فکر مشورت با رهبری به ذهن مبارک تان خطور نکرد؟! دلیلش مشخص است. آقای هاشمی خوب می دانند که رهبری هیچگاه نفیا یا اثباتا در مورد حضور کسی در انتخابات اظهارنظر نکرده و نمی کنند. این امر بر همگان روشن است. بنابراین به طریق اولی در مورد نامزدی هاشمی هم چیزی نخواهند گفت.

 

رجایی در مورد سخن هاشمی چنین می نویسد:

"در آخر ملاقات حاج آقا با صراحت سخنانی گفت. از جمله اینکه قصد حضور نداشته است ولی اصرار بسیار مردم و گروههای مختلف مقاومت ایشان را برای نیامدن تمام کرده است. ایشان می گفت: من باید با رهبری مشورت کنم. اگر سکوت کردند می آیم و به تکلیفم در برابر مردم و خدا عمل می کنم ولی اگر مخالفت کردند حتما نمی آیم. اعضای جلسه با نا امیدی اتاق ایشان را ترک کردند. دو سه گروه دیگر هم چند نفره به دیدار ایشان رفتند و همین عبارات را شنیدند. ساعت چهار و نیم  بعد از ظهر بود که  سه تن از مشاورین خدمت ایشان رسیدیم و صحبتهایی داشتیم. فرمودند: بعد از پیغامهایی که از دیشب داده اند هنوز منتظر نظر رهبری هستند. ساعت داشت به پنج نزدیک می شد و یک ساعت مانده به پایان مهلت ثبت نام ."

 

متملقان هاشمی که همواره سعی دارند با فرافکنی، مسئولیت کارهای خود را بر گردن دیگران بیاندازند، در این لحظه نیز هاشمی را مجاب می کنند که بیانیه ای صادر کرده و دلیل نیامدن خود (یعنی عدم تمایل رهبری به حضور ایشان) را بیان کنند:

 

"صبح خدمت ایشان عرض شد این همه افرادی که در این چند ماه به دیدار شما آمدند و به شما اصرار کردند بیایید اکنون منتظر جوابی از شما هستند. اگر نمی آیید خوب است دلیل نیامدنتان را به مردم بگویید و بیانیه ای صادر کنید و دلایل نیامدنتان را به آنان توضیح دهید. پذیرفتند و به ما فرمودند متنی تهیه کنیم.فورا ازمحضرشان مرخص شدیم وبه اتاق مجاور رفتیم و مشغول تهیه متن پیشنهادی شدیم. ساعت حدود پنج ونیم بود و متن داشت تمام می شد که که حاج آقای علی خانی به دراتاق آمد و فریاد زد: آقای رجایی، حاج آقا برای ثبت نام حرکت کردند جا نمانید! باورم نمی شد."

 

رجایی در ادامه می نویسد که دلیل تصمیم هاشمی برای ثبت نام، تماسی بود که با یکی از اعضاء دفتر رهبری داشته اند! البته هیچ اسم و رسمی از این فرد برده نمی شود تا همچنان، جدول دروغ های شاخدار این حلقه تکمیل تر شود.

 

رجایی ادامه می دهد:

"متن بیانیه انصراف را در جیبم گذاشتم و بسرعت به جمع دوستانی که آیت الله را همراهی می کردند پیوستم. از شدت عجله تلفنم در مجمع جا ماند. وقتی برگشتم حدود 50 تماس ناموفق داشتم! دو  فرزند ایشان – یاسر و فاطمه و برادرشان مهندس محمد و فرزندان برادرشان و سه تن از مشاورین  و دو سه نفر از اعضای دفتر ایشان را همراهی کردیم ."

 

و حالا باید منتظر بود و دید این جریان برای رأی آوردن در انتخابات، متصل به چه تحریفات و دروغ های دیگری خواهند شد. اگر چه مردم ایران، بصیرتر از این هستند که دیگر گول این حرف های پر آب و تاب را بخورند.

 

 

101

http://jamnews.ir/detail/News/181314



کلمات کلیدی : محمد هاشمی چه دروغ هایی به هاشمی گفت؟/ نقش علی مطهری در ثبت نام هاشمی

آقای هاشمی! نتیجه را میپذیرید؟!

آقای هاشمی! نتیجه را می‌پذیرید؟!
نه! به چه دلیل ما باید فکر کنیم آقای هاشمی جواب متفاوتی خواهد داد؟ سال 84 آقای هاشمی انتخابات را باخت اما نتیجه را نپذیرفت؛ آن هم انتخاباتی که نه اصولگرایان بلکه دولت محمد خاتمی و در واقع مریدان خود آقای هاشمی آن را برگزار کرده بودند. هاشمی در سال 84 مفهومی به نام رای سازماندهی شده را اختراع کرد و تا آخر پای آن ایستاد.

 

تعداد سوال‌هایی که آقای هاشمی باید به آنها جواب دهد، سر به چند هزار می‌زند. فهرست کردن این سوالات هم پرزحمت است و هم نالازم؛ چرا که ظاهرا آقای هاشمی به صحنه نیامده که به سوالی جواب بدهد. وی حتی به سوال‌های خود هم جواب نداده است. با این حال یک سوال هست که آقای هاشمی و کل جبهه فتنه نمی‌توانند آن را بی‌پاسخ بگذارند. این سوالی است که سرنوشت انتخاباتی هاشمی و هر کس دیگری را که اراده حضور در مبارزه انتخاباتی را دارد روشن خواهد کرد. این سوال را البته ما اختراع نکرده‌ایم. در واقع کل مساله اختراع خود آقای هاشمی است. ما فقط یکی از مواریث ایشان را بیرون کشیده‌ایم و می‌خواهیم آن را جلوی چشم ملت بگذاریم.

 

آن سوال این است: آقای هاشمی! فرض کنیم انتخابات را باختید؛ نتیجه را می‌پذیرید؟

ساده‌ترین جوابی که می‌توان از قول آقای هاشمی به این سوال داد این است: نه! به چه دلیل ما باید فکر کنیم آقای هاشمی جواب متفاوتی خواهد داد؟ سال 84 آقای هاشمی انتخابات را باخت اما نتیجه را نپذیرفت؛ آن هم انتخاباتی که نه اصولگرایان بلکه دولت محمد خاتمی و در واقع مریدان خود آقای هاشمی آن را برگزار کرده بودند. هاشمی در سال 84 مفهومی به نام رای سازماندهی شده را اختراع کرد و تا آخر پای آن ایستاد.

 

سال 88 هم هاشمی نتیجه انتخابات را نپذیرفت. فتنه 88 و ادعای تقلب در آن به یک معنا نسخه تکامل‌یافته همان ایده رای سازمان‌یافته بود. تقریبا همه سران جبهه اصلاحات می‌دانستند انتخابات را باخته‌اند و اساسا در انتخاباتی که آن را عملا معلم‌ها و امنای مساجد برگزار می‌کنند کسی اگر بخواهد هم نمی‌تواند تقلب کند. منتها باز هم هاشمی نتیجه را نپذیرفت. نه فقط نپذیرفت بلکه میرحسین موسوی را هم در این باره که توهماتش عین حقیقت است به جمع‌بندی رساند و آن همه فجایع را روی دست ملت گذاشت.

 

این سابقه آقای هاشمی است. در کجای این سابقه کوچک‌ترین تضمینی است که بر مبنای آن بتوان به هاشمی اعتماد کرد که نتیجه انتخابات را خواهد پذیرفت و اگر هم اعتراضی داشت آن را از مجاری قانونی پیگیری خواهد کرد.

 

چرا نباید فکر کنیم هاشمی دوباره دبه درمی‌آورد، بخشی از سرمایه رای خود را به سرمایه آشوب تبدیل می‌کند و فرزندان و اطرافیانش هم تا می‌توانند و با استفاده از هر ظرفیتی که دارند در این آتش خواهند دمید. خارجی‌ها هم – به عنوان یکی از مدافعان اصلی آقای هاشمی- از همین حالا شروع کرده‌اند.

 

سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا دیروز روی صفحه فیس بوکش عکسی از هاشمی منتشر کرده و کنار آن نوشته میزان رای ملت است! جلوتر که برویم لابد کمک‌های مالی و اطلاعاتی و سیاسی هم از راه خواهد رسید.

 

به لحاظ سیاسی هم منطقی نیست که هاشمی باخت را بپذیرد. وی در 80 سالگی به‌رغم اینکه می‌داند درون نظام هیچ موافقتی با حضور او در این صحنه نبوده پا به میدان گذاشته است. آیا فردی که این حجم از ریسک را می‌پذیرد آماده است وقتی انتخابات را باخت، بگوید تشکر می‌کنم، رقابت خوبی بود و خداحافظ! باور کردن چنین امری ساده‌دلی محض است و ما البته این مقدار ساده نیستیم.

 

آقای هاشمی اکنون باید به ملت ایران ضمانت‌هایی واگذار کند که بتوان باور کرد او به مکانیسم‌های قانونی برگزاری انتخابات، اعلام نتایج و بررسی اعتراضات احتمالی پایبند خواهد ماند. این ضمانت‌ها باید همین حالا و قبل از اتمام بررسی صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان ارائه شود. پس از آن هر چه گفته شود حرف است و حرف هم که می‌دانید باد هواست./مهدی محمدی

وطن امروز

105

http://jamnews.ir/detail/News/181407



کلمات کلیدی : آقای هاشمی! نتیجه را می‌پذیرید؟!

اگر شما رئیس جمهور بودید، چه می کردید؟

اگر شما رئیس جمهور بودید، چه می کردید؟
خودتان را در مقام ریاست جمهوری فرض کنید. اگر عالی ترین مقام اجرایی کشور را داشتید، چه عملکردی را بکار می بستید و اولویتتان به عنوان رئیس جمهور چه بود؟ با نظراتتان خود را در معرض رای دیگران بگذارید.



کلمات کلیدی : اگر شما رئیس جمهور بودید، چه می کردید؟

ارزیابی شما از همراهی احمدی نژاد با مشایی

ارزیابی شما از همراهی احمدی نژاد با مشایی در ثبت نام انتخابات چیست؟



کلمات کلیدی : ارزیابی شما از همراهی احمدی نژاد با مشایی در ثبت نام انتخابات چیست؟

بی بی سی: ورود جلیلی غیرمنتظره بود

بی بی سی: ورود جلیلی غیرمنتظره بود
«برخی منابع خبری این نظر را دامن می زنند که آقای جلیلی نماینده مطلوب رهبر جمهوری اسلامی تلقی می شود، چرا که در پیشبرد دیپلماسی هسته ای آیت الله علی خامنه ای سرسختی نشان داده است.»
پایگاه اینترنتی تلویزیون فارسی بی بی سی (BBCPersian) در نوشتاری به قلم مفسر سیاسی خود، با هدف القای شکاف در جبهه اصولگرایی تلاش کرده است که برای معرفی بخشی از اصولگرایان واژه "جناح راست" را به کار ببرد.

 

نویسنده در توضیح واژه "جناح راست" آورده است: «جناح راست که مخالف احمدی نژاد است، متشکل از گروه هایی است که وی را در رسیدن به قدرت کمک کردند ولی بعدها از او فاصله گرفتند و اکنون از سرسخت ترین مخالفینش محسوب می شوند. اکثر آن ها آیت الله مصباح یزدی را راهنمای معنوی و سیاسی خود می دانند.»

 

 

در نوشتار یادشده می خوانیم: ««سرانجام جناح راست با "سعید جلیلی" (مذاکره کننده هسته ای) و "کامران باقری لنکرانی" (وزیر سابق بهداشت در دولت احمدی نژاد) وارد صحنه انتخاباتی شد.

هر دو از پشتیبانی جبهه پایداری برخوردارند.

 

برخی منابع خبری این نظر را دامن می زنند که آقای جلیلی نماینده مطلوب رهبر جمهوری اسلامی تلقی می شود، چرا که در پیشبرد دیپلماسی هسته ای آیت الله علی خامنه ای سرسختی نشان داده است.

 

 

lx8mfxw26glh26ni89no.jpg (617×195)

متن یادداشت وب سایت بی بی سی

 

 

کامران باقری لنکرانی از نزدیکان فکری احمدی نژاد بود و سپس از مخالفین او شد.

وی گفتمانی مشابه گفتمان احمدی نژاد را ارائه می کند و از جمله بر ضرورت حمایت از طبقات فرودست تأکید دارد. وی گفته است: «آمده ایم تا نشان دهیم به کانون های قدرت وابستگی نداریم.»

 

در طول هفته، رسانه های جناح راست بیشترین حملات خود را متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی کردند و او را خطر اول برای آینده اردوی اصولگرا و جمهوری اسلامی دانستند.»»

http://jamnews.ir/detail/News/181398



کلمات کلیدی : بی بی سی: ورود جلیلی غیرمنتظره بود

ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، کشور را از ادبیات وارداتی بینیاز

رهبر معظم انقلاب:
ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، کشور را از ادبیات وارداتی بی‌نیاز کرد

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای دفاتر ادبیات مقاومت تصریح فرمودند: ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، کشور را از ادبیات وارداتی بی‌نیاز کرد.

خبرگزاری فارس: ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، کشور را از ادبیات وارداتی بی‌نیاز کرد
? گزارش تصویری مرتبط

-------------------------------

 

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(دوشنبه) در دیدار دست اندرکاران دفاتر ادبیات و هنر مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، ایجاد یک حرکت عظیم، الهام بخش و برانگیزاننده در زمینه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی و همچنین جلوگیری از به ثمر نشستن خواست برخی جریان‌های معاند انقلاب اسلامی در جهت انزوای مفاهیم و حقایق انقلاب اسلامی را دو ویژگی مهم و شاخص در فعالیت های حوزه هنری خواندند و تأکید کردند: این حرکت پیشرو و موثر، کشور را از ادبیات وارداتی بی‌نیاز کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با اشاره به برخی تلاش های جریان موسوم به روشنفکری برای وارونه‌سازی، پنهان‌سازی و مکتوم نگه داشتن حماسه بزرگ و باشکوه انقلاب اسلامی و مسائل مربوط به آن خاطرنشان کردند: تبیین ظرفیت عظیم معرفتی و معنوی برآمده از انقلاب اسلامی از سوی هنرمندان متعهد، رویه و سنت غلط موجود در آثار روشنفکران و اکتفا به آثار ترجمه‌ای را تغییر داد و به استغنای در تولیدات و ارائه محصولات بسیار با‌ارزش و فاخر در زمینه‌های گوناگون ادبی و هنری منجر شد.

ایشان همچنین با تأکید بر ضرورت تقویت بخش پژوهشی در حوزه ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی افزودند: البته این مسئله به معنای منحصر شدن در روش‌های تحقیق غربی نیست، بلکه باید در عین استفاده از این روش‌ها، ابتکارات خردمندانه و هوشمندانه‌ای نیز به خرج داد.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به اهمیت سبک «تاریخ شفاهی» در تدوین آثار ادبی بخش مقاومت و انقلاب اسلامی، مسأله توجه به حقوق نویسندگان و تهیه کنندگان آثار تولید شده در این عرصه را نیز یادآور شدند و افزودند: نقش تدوین کنندگان آثار در کنار راویان مطالب همچون پرداخت هنرمندانه‌ای است که اثر هنری را شکل می‌دهد، به همین دلیل توجه به پدید آورندگان این قبیل آثار هنری، می‌بایست مورد توجه جدی قرار گیرد.

ایشان ضرورت بررسی‌های تطبیقی درخصوص دفاع مقدس و سایر جنگ های معاصر و همچنین مقایسه بین انقلاب های بزرگ دنیا و انقلاب اسلامی ایران را نیز مورد تأکید قرار دادند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلاب های بزرگ دنیا از عمق، قوت و کارآمدی بیشتری برخوردار است اما در عین حال بر خلاف سایر انقلاب های بزرگ آن طور که باید به آن پرداخته نشده و لازم است در تدوین کتب تاریخی، رمان و امثال آن کارهای بیشتری صورت پذیرد.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه نیز چند نکته مهم را خطاب به دست اندرکاران دفاتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری یادآور شدند.

«برنامه ریزی برای انتشار آثار مکتوب خوب تولید شده در قالب سایر محصولات هنری»، «توزیع فراگیر و روشمند محصولات تولید شده»، «لزوم ترجمه آثار فاخر ادبیات مقاومت و انقلاب به زبان‌های خارجی»، «وارد کردن ادبیات مقاومت و انقلاب به فضاهای دانشگاهی»، «ضرورت تجلیل از آثار باارزش و عناصر برجسته فعال در حوزه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی» از نکاتی بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این جلسه مورد تأکید قرار دادند.

در ابتدای این دیدار، تعدادی از اعضای دست اندرکار دفتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی به طرح دیدگاه‌های خود پرداختند. 

انتهای پیام/

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920223001178



کلمات کلیدی : ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، کشور را از ادبیات وارداتی بی‌نیاز کرد
<      1   2   3   4   5   >>   >