قالیباف: آذربایجان یعنی ایران
نوشته شده به وسیله ی بخش گروهی خبرروز در تاریخ 92/2/23:: 8:26 صبح
عقبماندگی آذربایجان، عقبماندگی ایران است، این جملهای است بر آن شدیدا تاکید دارد و بعد شفاف و صریح ادامه میدهد که چرا همین آذربایجان که سر ایران است باید امروز دچار تبعیض و بیعدالتی باشد و از بسیاری از مناطق و استانهای دیگر که توسعه را دیرتر از او آغاز کردهاند و به اندازه او هم استعداد و استحقاق نداشتهاند، عقبتر بماند؟
وی اساس تبعیض را سیاسی کاری میداند و میگوید: هر مسئولی که به قدرت رسیده است به خود اجازه داده است بدون در نظر گرفتن استعدادها و استحقاقها و تنها بر مبنای سلایق شخصی و سیاسی، منابع و سرمایههای ملی را در مناطق مورد علاقه خودش سرمایهگذاری کند. آنچه خواهید خواند گفتوگوی فارس با محمد باقر قالیباف است.
آیا شما تحریمهایی که بر ضد کشور ما اِعمال میشود را نادیده میگیرید؟
تحریمها مهم هستند اما مطمئنا سوء مدیریت از آن مهمتر است. برای اینکه بفهمیم واقعاً مسئله اصلی ما چیست باید نگاهی واقعبینانه به موقعیت و وضعیت کشورمان داشته باشیم. ما جامعهای داریم که در آن، چند میلیون دانشجو و چند میلیون فارغالتحصیل در مقاطع مختلف وجود دارد،
کشوری با منابع عظیم انرژی، تجربه حداقل 100 سال تلاش در مسیر توسعه و پیشرفت، دارای جایگاه مهم در منطقه، مجهز به یک پشتوانه عمیق دینی، دارای نظام سیاسی بدیع در جهان اسلام و چندین و چند ویژگی منحصر به فرد دیگر. اما وضعیتمان چگونه است؟ یکی از بالاترین نرخهای تورم و بیکاری در جهان را داریم، صنایع، کشاورزی و تولید ملیمان ضعیف شده است، اقتصادمان به شدت متکی به نفت است، تحریمهای بینالمللی شدیدی علیه ما وضع شده است، از سند چشمانداز و برنامههای توسعه منحرف شدهایم و آمار اعتیاد و طلاق و افسردگی در میان جوانانمان افزایش یافته است.
در همه جای دنیا، آن عاملی که سرمایهها و منابع مادی و معنوی یک جامعه را تبدیل به پیشرفت و توسعه و رفاه کشورها میکند، مدیران کارآمد آن کشورها هستند. اینکه من اصرار بر عامل مدیریت در وضعیت کنونی کشورمان دارم حاصل تجربه ای است که در همه کشورهای موفق به دست آمده است. اگر به مالزی، اندونزی، کرهجنوبی، سنگاپور، برزیل و دهها کشور دیگر که زمانی حتی از ما هم عقبتر بودند اما امروز جزو کشورهای پیشرفته و مرفه دنیا هستند نگاه کنید میبینید که در همه آنها عامل مدیریت در توسعه کشور بسیار مهم بوده است.
در همین کشور خودمان هم در دورههایی که ما توانستیم به اهدافمان دست پیدا کنیم، مدیریت جامعه بود که پیشگام بود. مدیریت موفق زمان جنگ، نمونهای از همین مدیریتها بود که بنده به آن مدیریت جهادی میگویم. در دوران هشت ساله شهرداری تهران هم تمام تلاش ما این بود که همین الگوی مدیریت جهادی را پیاده کنیم و به لطف خداو همکاری مردم موفق شدیم با وجود تحریمهایی که هم از خارج و هم از داخل و از طرف برخی نهادهای دولتی علیه ما صورت میگرفت، بسیاری از اهدافمان در توسعه و پیشرفت شهر تهران را تنها با استفاده از منابع و سرمایههای خود شهر تهران محقق گردانیم.
تجربه اداره تهران نشان داد که حتی بدون پول نفت هم میتوان به توسعه و پیشرفت رسید. بنده بر این باورم که اگر همین الگو را در سطح کشور هم پیاده کنیم هم از اثرات تحریمها در امان خواهیم بود، هم اقتصاد بدون نفتی که سالهای طولانی آرزوی ملت ایران و دغدغه رهبر معظم انقلاب بوده است، محقق میشود و هم روند توسعه و پیشرفت کشور و رفع مشکلات و دغدغه های مردم شتاب میگیرد.
شما ظرفیتهای آذربایجان شرقی را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر من بخواهم فقط یک مثال از وجود ظرفیتهای فوقالعاده برای پیشرفت در کشور بزنم آذربایجان شرقی گزینه اول خواهد بود. جایگاه ایران در منطقه و آسیا، شبیه جایگاه آذربایجان در ایران است. دقیقا همه اتفاقی که در مورد ایران رخ داده است در مورد آذربایجان ما هم رخ داده است. آذربایجانی که در همه لحظات تاریخ ساز و سرنوشت ساز این کشور پیشرو و پیشگام بوده است و از هیچ ایثارگری فروگذار نکرده چرا باید امروز دچار تبعیض و بی عدالتی باشد و از بسیاری از مناطق و استانهای دیگر که توسعه را دیرتر از او شروع کردهاند و به اندازه او هم استعداد و استحقاق نداشتهاند،
عقبتر باشد؟ آیا جایگاه آذربایجان و تبریز امروز در حد نام و افتخارات فراوان این خطه است؟ تبریزی که همواره شهر اولینها بوده است. اولین مدرسه، اولین چاپخانه، اولین تئاتر، اولین نشریه، اولین بلدیه و ... آیا امروز باید در بیعدالتی و تبعیض اول باشد؟ بنده معتقدم که سرنوشت ایران و سرنوشت آذربایجان به هم گره خورده است. عقبماندگی آذربایجان، عقبماندگی ایران است و بالعکس سربلندی آذربایجان یعنی سربلندی ایران و سربلندی ایران یعنی سربلندی آذربایجان.
یکی از مهمترین عرصههای توسعه و پیشرفت در یک کشور، توسعه منطقهای است. وضعیت ما در این زمینه بسیار ناامیدکننده است. ما گرفتار یک تبعیض و بیعدالتی گسترده در توسعه منطقهای هستیم که آذربایجان ما هم از این تبعیض بی نصیب نبوده است.
آیا آذربایجان واقعا زمینه و استعدادش کمتر از سایر نقاط کشور است؟
نگاه غیرعلمی به توسعه موجب شده است تا شاهد تدوام محرومیت استانهای محروم و تداوم رونق استانهای از قبل ثروتمند باشیم. هر مسئولی که به قدرت رسیده است به خود اجازه داده است بدون در نظر گرفتن استعدادها و استحقاقها و تنها بر مبنای سلایق شخصی و سیاسی، منابع و سرمایههای ملی را در مناطق مورد علاقه خودش سرمایهگذاری کند. به اعتقاد بنده مشکل ما در جمهوری اسلامی در خصوص این بیعدالتیها، مشکل قانون اساسی و قواعد نیست بلکه مشکل اصلی ما سوء مدیریت و سیاسی کاری و شعارگرایی مسئولان ما است.
آذربایجان همیشه قطب کشاورزی - صنعتی کشورما بوده است. یکی از متخصصان خارجی، بعد از بازگشت از آذربایجان، در جلسهای به صراحت گفته بود که وجود آذربایجان برای تولید محصولات کشاورزی برای یک کشور 100 میلیونی کافی است. اگر کشاورزی استان به شکلی علمی و کارآمد مدیریت شود محصولات استان چند برابر شده و نه تنها پاسخگوی نیازهای داخلی خواهد بود بلکه میتوانیم با صادرات آنها هم بر رونق اقتصاد استان و هم بر افزایش صدارات غیرنفتی کشور بیفزاییم. اما تا وقتی که فارغالتحصیلان کشاورزی استان بیکار هستند، روند خروج روستائیان از مناطقشان زیاد است و واردات غیرمنطقی و بی رویه محصولات کشاورزی از خارج، رمق تولیدات داخلی را گرفته است، نمی توان امیدی به رونق کشاورزی استان داشت.
از لحاظ صنعتی هم آذربایجانشرقی همواره از پیشگامترین مناطق کشور بوده است که البته امروزه دیگر از آن رونق همیشگی خبری نیست. اگر امروز شاهد افزایش بیکاری و مهاجرت در این استان هستیم به خاطر از رونق افتادن صنایع این استان است.
بخش صنعت استان هم با وجود آنکه بسیار بهتر از این میتوانست باشد، به لحاظ ظرفیت از نقاظ قوت استان است. برخورداری از صنایع مادر نسبتاً پیشرفته، شهرک فناوری قطعات خودرو، واحدها و تشکلهای صنعتی، شرکتهای خدمات فنی و مهندسی و صنایع ماشینسازی و نیرو محرکه، شیمیایی، نساجی و صنایع تبدیلی و فرآوری کشاورزی، چرم و کنسانتره تنها چند مورد از ظرفیتها و نقاط قوت آذربایجان است.
برخورداری از مرز مشترک با کشورهای آذربایجان، ارمنستان و جمهوری خودمختار نخجوان و وجود خطوط ارتباطی با اروپا، منطقه قفقاز، ترکیه و حوزه مدیترانه و قرارگیری در کریدورهای بینالمللی حمل و نقل فرصت بینظیری برای پیشرفت آذربایجان فراهم کرده است. ما حتی اگر تاریخی هم نگاه بکنیم صنعت در کشور ما برای اولین بار از تبریز و آذربایجان آغاز شد و بعد به دیگر نقاط کشور راه پیدا کرد. تبدیل استان به مهمترین قطب صنعتی کشور، یک خیال نیست. تاریخ این را میگوید، سرمایه های انسانی استان این را می گوید، همت و غیرت آذربایجانی ها هم این را تایید میکند.
خروج نخبگان استان، یکی از دردهای مردم استان است. شما چه اقدامی را برای توقف این روند انجام می دهید.؟
اینکه متخصصان آذری در جای جای میهن عزیز ما حضور دارند نشان دهنده قابلیتها و تواناییهای بالای آذربایجان در زمینه سرمایه انسانی است. مشکل از آنجا آغاز میشود که این خروج، از روند طبیعی خارج شود و باعث خالی شدن استان از ظرفیتهای انسانیاش شود. برای حل اصولی و ریشهای این مهاجرت، باید بدنبال برقراری عدالت توسعهای در کشور باشیم. اینکه ما به بهانه فعالیت چند گروه بیپشتوانه مردمی و اقدامات غیردوستانه چند کشور همسایه، جلوی پیشرفت استانهای مرزی را سد کنیم کاملا نارست و غیرعقلانی است.
بنده با تمام وجود معتقدم که اگر کشور به سمت تقسیم کار ملی و محلی حرکت نکند، ما نخواهیم توانست روی عدالت و پیشرفت را در کشور ببینیم بلکه حتی دچار مشکلات امنیتی هم شویم. مدیریت محلی؛ ضرورتی برای رفع تبعیض و تحقق عدالت توسعه ای درکشور است.
مناصب اداری در شهرستانها نباید در تهران تقسیم شوند. ما مجموعهای از نخبگان در هر استان و منطقه داریم که باید هم در انتخاب مسئولین محلی استان و هم در مراحل تصمیم سازی و برنامه ریزی برای مناطق و هم در اجرای این تصمیمات مشارکت فعال داشته باشند.
در ایران امروز، دوران مسئولان و مدیران غیربومی به سر رسیده است. هر استان و نقطه این کشور باید به وسیله نخبگان و متخصصین و معتمدین همان منطقه اداره شود، زیرا مدیران بومی دردهای منطقه خود را بهتر از دیگران می شناسند و دلسوزی بیشتری نیز نسبت به رفع فقر و افزایش رفاه منطقه خود دارند. یک فرد بومی که هم درد را می شناسد و همان راه درمان را میداند، بهتر از تمام مدیران تهرانی میتواند برای منطقه خودش تصمیم بگیرد. برای نده این رویکرد، ادامه همان شیوه ای است که در تهران پیاده شد و در آن، اختیارات و مسئولیتهای زیادی به نهادهای محلی در قالب طرح ناحیه محوری واگذار شد. حقیقتاً یکی از مهمترین علل پیشرفت کنونی تهران محصول این همیاری و تمرکززدایی بوده است.
نظرتان در مورد وضعیت ورزش استان چیست؟
من اگر فرصتی برایم پیش بیاید حتماً مسابقات ورزشی مخصوصاً رشته فوتبال را پیگیری میکنم. به نظرم خیل هوادارانی که پشتیبانان اصلی تیمی مثل تراکتور هستند نشان میدهد که ورزش و مشخصاً تیم فوتبال تراکتور چه جایگاه بالایی در میان آذربایجان دارد. حتی در دیگر نقاط کشور هم هواداران این تیم کم نیستند. اگر به عقبتر برگردیم میبینیم که همیشه از آذربایجان چندین نفر در تیم های ملی حضور دارند. اما این به معنای آن نیست که در حوزه ورزش، آذربایجان مشکلی ندارد.
مدیریت غیرتخصصی ورزش و فقدان نظام شناسایی استعدادهای ورزشی از مهمترین مشکلات استان در حوزه ورزش است. در حوزه ورزش بانوان هم متاسفانه کم کاری های بسیاری شده و نیاز است تا دولت بعد، توسعه امکانات ورزشی برای بانوان را از اولویت های خود بداند. اینکه آذربایجانی در همه تیم های ملی حضور دارد اما در خود آذربایجان، تیم های ورزشی مطرح کمی وجود دارند نشان می دهد که در این حوزه هم، ما نتوانستهایم از ظرفیتهای استان در خود استان استفاده کنیم.
لطفا شفاف بگویید که در صورت پیروزی در انتخابات چه اقداماتی برای پیشرفت آذربایجان انجام خواهید داد؟
همان طور که اشاره کردم، آذربایجان استانی است با ظرفیتهای زیاد و مشکلات متعدد. طبعاً در چارچوب یک مدیریت کارآمد است که می توان از این ظرفیتها استفاده کرد و آذربایجان را به جایگاه شایستهاش بازگرداند. به نظرم محور همه اقدامات ما باید کاهش فقر و کاستن نابرابریهای درآمدی و منطقهای، کاهش نرخ بیکاری و یک رقمی شدن آن، اشتغالزایی و حفظ و بهبود اشتغال در آذربایجان و در یک کلام، تبدیل آذربایجان به قطب صنعتی نیمه غربی کشور و در مرحله بعد، صنعتیترین منطقه کل کشور باشد.
برای این که به این هدف مهم دست پیدا کنیم، به جز مواردی که پیش از این به آنها اشاره کردم، باید در چند محور مهم اقداماتی انجام داد از جمله بسترسازی و ایجاد زمینههای لازم برای ارتقا سطح تولیدات صنعتی و تولیدات با فناوری بالا با توجه به نیازهای بازارهای منطقهای و بینالمللی، توسعه صنایع تبدیلی برای محصولات باغی با هدف صادرات، ارتقا کمی و کیفی زیرساختهای گردشگری برای گردشگران داخلی و خارجی و مواردی دیگر. من به طور ویژه برنامهای دقیق با مشورت نخبگان آذربایجان برای این استان تهیه کردهام که به موقع، آن را برای قضاوت آذربایجانیهای عزیز منتشر خواهم کرد.
در پایان چه صحبتی با هموطنان آذربایجانی خود دارید؟
تنها صحبت من این است که شما تبریزیها و آذربایجانیها در تاریخ ایران هم از پیشگامان توسعه و پیشرفت کشور بودهاید و هم با پیشگامی در جنبش مشروطه، نخستین گروه از مردم ایران بودید که برای تحقق عدالت قیام کردید. در دوران دفاع مقدس نیز سرداران بزرگ آذربایجان نقشی بزرگ و انکارناپذیر در دفاع از استقلال و سربلندی ایران اسلامی ایفا کردند نام شهیدان بزرگی نظیر باکریها امروز در ردیف بزرگترین اسطورهها و قهرمانان تاریخی این سرزمین برده میشود. اما با وجود همه آن رشادتها و جانفشانیها و به رغم تمام تاکیدات رهبر معظم انقلاب به نظر میرسد که کشور ما امروز از مسیر پیشرفت و عدالت منحرف شده است.
برای جلوگیری از هدر رفتن آن همه ایثار و فداکاری و برای پاسداری از عزت و سربلندی همه ملت ایران، امروز نیازمند یک عزم ملی برای تغییر در وضعیت موجود و حرکت پرشتاب در مسیر پیشرفت و عدالت هستیم. انتظار بنده و همه ملت ایران از مردم و نخبگان آذربایجانی این است که در این میدان مبارزه جدید نیز همچون همیشه پیشگام و امیدبخش باشند.
103
کلمات کلیدی : قالیباف: آذربایجان یعنی ایران