داستان باغ مرموز قلهک
نوشته شده به وسیله ی بخش گروهی خبرروز در تاریخ 86/4/20:: 4:45 عصر
داستان باغ مرموز قلهک چیست؟
تا به امروز کدام باغ برای شما مرموزتر و سوال برانگیزتر بوده است؟ باغ سفارت انگلیس را چقدر میشناسید؟ از جمله مناطقی که شاید تا به امروز نگاه کنجکاو بسیاری را به خود جلب کرده و سؤالات زیادی را در ذهنها ایجاد کرده باشد، باغ سفارت انگلیس در قلهک میباشد.
دیوار آجری قرمز رنگ این باغ مشجر که در افواه عموم بیشتر با نام «باغ قلهک» معروف میباشد، در خیابان شریعتی، حد فاصل خیابان دولت و پل صدر با چند درب بزرگ و کوچک، فلزی و چوبی، و با سیمخاردارهایی برنده و تیز بر بالای خود، با وسعتی بالغ بر مساحت چند شهرک، به راستی چه رازی بر سینه کهنسال خود دارد؟ هر یک از درختان سر به فلک کشیده چنار و کاج این باغ که عمری بیش از یکصد سال دارند،شاهد کدامین ماجراهای گفتنی و شنیدنی و یا ناگفتنی و ناشنیدنی بودهاند؟
دوقرن زیر چکمه انگلیسیها
این باغ حامل خاطرات فراوانی از بیش از یکصدوهفتاد سال تاریخ ایران میباشد. ساکنان محله قلهک و خیابان دولت، سالهای سال است که با این باغ و رویدادهای آن مانوس میباشند.
شاید در بین مردان و زنان کهنسال قریه قلهک، هنوز هم بتوان افرادی را یافت که خاطرات جنگ جهانی اول و دوم و سالهای حضور انگلیسیها در این باغ و قریه قلهک را به خاطر آورند. اما داستان این باغ مرموز و حضور انگلیسیها در آن چیست؟
مالالاجاره 30 تومانی
از دیرباز قریه قلهک از شمالیترین و زیباترین قریههای تهران بوده و آب و هوای خنک و فرحبخش این منطقه، زبانزد همه ناظران بوده است. در سال 1251 قمری که «سرجان کمپبل» وزیر مختار انگلیس در ایران بود، محمد شاه این باغ را که جزو «تیول» شاهی بوده، به دولت انگلستان اجاره داد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد. پس از چندی، شاه از درآمد اجاره آن نیز صرفنظر نمود و این محل را تلویحاً به طور رایگان در اختیار هیأت سیاسی انگلیس نهاد. مالالاجاره این محل در آن زمان ماهی 30 تومان یا 15 لیره بیشتر نبود، ولی این مرحمت شاهانه اعتبار فراوانی برای وزیر مختار انگلستان به ارمغان آورد و باعث افزایش شخصیت و اعتبار او در بین دیگر عوامل کشورهای خارجی در ایران شد.
انگلیسیها، حاکم قلهک
در ادامه، اتباع انگلیسی با فراموشی مرحمت شاهانه، پا از حد خود فراتر گذاشتند و از حقوق خود تجاوز نموده و به ایجاد هرگونه دخل و تصرف به عنوان منطقه مسکونی در این محل رویآوردند. در این ایام، با استفاده از شرایط خاص آن دوران و ناآرامیهای ملی، دستدرازی انگلیسیها به حدی رسید که عملا حاکمیت خود را بر سراسر قریه قلهک گسترش دادند و خود را حاکم بلامنازع قلهک برشمردند و از انجام هر فعالیتی در این قریه اجتناب نکردند. بدینگونه نمایندگان استعمار پیر، سیطره خود بر قلهک را آغاز نمودند.
اما سیطره انگلیسیها بر قریه قلهک بیش از حد گسترش یافت. در تاریخ آمده است که در این دوره حاکمیت بر قلهک با انگلیسیها بوده و مامورین ایرانی حق مداخله در امور این قریه را نداشتند تا جایی که حتی کدخدای این قریه را نیز انگلیسیها تعیین میکردند.
سلیمان بهبودی در یادداشت های تاریخی خود در همین رابطه نوشته است: «چندی پیش از کودتا، نظمیه به فکر افتاد، پاسگاهی در قلهک ایجاد و به کار مردم رسیدگی کند. در شمال دیوار سفارت انگلیس، مغازه جدیدالاحداثی بود که اجاره کردند و چهار نفر که یک وکیل و یک سرپاسبان بودند با میز و لوازم دفتری آمدند. اما بلافاصله همان کدخدای سفارت انگلیس آمد، میزتحریر و لوازم دفتر را به خیابان ریخت و با ناسزاگویی ماموران شهربانی را از قلهک بیرون کرد.»
تاجالملوک، همسر اول رضاخان پهلوی نیز در طی خاطرات خود بارها به چنین مواردی اشاره کردهاست.
این وضع بدین منوال ادامه داشت تا آنکه سالها بعد، با لغو حق کاپیتولاسیون، امتیازات ویژه انگلیسیها از بین رفت و دست آنان از قریه قلهک کوتاه شد. اما سایه شوم استعمار بر این باغ زیبا باقی ماند.
باغ اسرارآمیز
انگلیسیها از گذشته با استقرار در رزیدانس (اقامتگاه تابستانی)قلهک در ماههای گرم سال، برخی امور سفارتخانه خود را نیز در این محل انجام میدهند. این باغ و محفلها و تصمیمات گرفته شده در آن، تاثیرات فراوان بر تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است.
در دوره انقلاب مشروطه و درپی به توپ بستن مجلس توسط «لیاخوف» روسی، از آنجا که دولت انگلیس مخالف سیاستهای روسیه در ایران بود، به آزادیخواهانی که از مجلس جان سالم به در بردند، مثل دهخدا، تقیزاد و معاضدالملک پناه داد. همچنین به نظر مرحوم بهبهانی شمار زیادی از روحانیون و بازاریان و مردم دیگر در باغ قلهک بست نشسته و درخواست کردند تا سفیر انگلیس به آنها امان دهد و در حمایت از آنان و تحقق خواستههایشان اقدام کند. این جمعیت تعدادشان تا حدود چهارده هزارنفر نیز روایت شده است که عمدتاً اهل بازار بوده و باغ سفارت را پرکردند.
از دیگر ارتباطات این باغ با پیشینه تاریخی ایران، حضور سفیر و عوامل سفارت انگلیس در ماههای گرم سال در این باغ سبز و خرم و به رسمیت شناختن حکومت و ولیعهد ایران بود. در دوره عباس میرزا، دو دولت روسیه تزاری و انگلستان، سلطنت ایران را در اولاد عباس میرزا، نایب السلطنه به رسمیت شناخته و آن را تضمین کردند؛ از این رو چه در زمان فوت فتحعلیشاه و چه در زمان مرگ محمدشاه و همینطور پس از درگذشت ناصرالدینشاه و متعاقب آن درگذشت مظفرالدین شاه، در هر زمان، تنها اعلام حمایت این دو دولت از ولیعهد رسمی کشور، موجبات صعود وی را به تخت سلطنت میسر میساخت.
برکناری محمدعلیشاه از سلطنت نیز با تصمیم و حمایت ضمنی دو دولت انگلیس و روسیه انجام شد و در خصوص برکناری احمدشاه نیز به دلیل بیرون رفتن موقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران، موافقت انگلیسیها جلب و آنان از این جایگزینی حمایت کردند.
دولت ایران در این سالهای تاریک، قدرت، سلطهای بر دو قریه قلهک و زرگنده نداشت و در باغ دو سفارتخانه، نبض سیاست ایران، البته در فصل تابستان، میتپید و هیچ اقدامی در ایران نبود که بدون جلب موافقت و هماهنگی ساکنان این دو محل ییلاقی به سرانجام برسد.
از بین تمامی جلسات برپاشده در این باغ، مرموزترین جلسات، برپایی نشستهای فراماسونها در این باغ بود. در دوره پهلوی اول، با وجود آنکه درپی اختلاف بین رضاخان و محمدعلی فروغی، وی از کار برکنار و خانهنشین شده بود اما دستهای خوفناک، پرقدرت و نامرئی فراماسونها از فراموشخانه انگیسیها در باغ قلهک بیرون آمد و رضاشاه را مجبور به بازگرداندن فروغی نمود.
در ادامه، فروغی که خود استاد اعظم لژهای ماسونی در ایران بود، به دفعات به همراه نمایندگانی از آمریکا و انگلیس و از جمله شخص سفیر انگلیس در فراموشخانه باغ قلهک گرد هم جمع شدند و سعی کردند تاریخ ایران را رقم زنند.پادشاهی محمدرضا شاه یکی از نتایج همین جلسات مرموز بود.
گذشته از اینکه باغ قلهک در خود رازهای فراوانی دارد که هر یک از این رازها میتواند گرههای فراوانی از تاریخ نادانسته ایران باز کند.
اما این باغ که هماکنون در اشغال انگلیسیهاست، زیبایی سحرانگیزی نیز دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
قلهک و زیبایی روحفزای آن
در گذشته آب قلهک به عنوان یکی از آبادیهای توابع شمیران، از هفت رشته قنات تأمین میشد که مهمترین آنها دو قنات موجود در باغ سفارت انگلستان و دیگری قنات جاری در باغ قوامالسلطنه بود.
آب قنات جاری در باغ سفارت که بسیار پر حجم و هم چنان جاری است، درختان چنار کهن سال منطقه را سیراب میسازد.
در این باغ انواع گلهای زیبا روییده میشود. اندکی پیش از آن که برفها ذوب شوند، نهر آبی که جویبارهای کوچکی از آن منشعب میشود به وسیله گلهای بنفشه که فضا را از عطر خود آکنده میسازد، پوشیده میشود. بعد از آن که بهار دلانگیز فرامیرسد، صدها زنبق سفید و سوسنهای بلند، خودنمایی میکنند. آنگاه گلهای سرخ میشکفند و بلبلها و پرندههای خوشالحان در کنارشان جای میگیرند. به طوری که در اواسط خرداد، باغ سفارت آنچنان فرحانگیز میشود که هیچ کس دلش نمیخواهد آنجا را ترک کند.
امروزه اقامتگاه تابستانی(رزیدانس) سفارت انگلیس در قلهک به صورت باغی باشکوه با استخر شنایی عالی، عمارتی زیبا با بهارخوابهای خاطرهانگیز، بهصورت یک باشگاه محلی برای انگلیسیها درآمده است.
از میان وزیران مختار انگلیس در ایران، خاطرات «سرهیو نجیبول هیوگسن» وزیرمختاری که چند سال قبل از «سرریدر بولارد» معروف، در ایران ماموریت داشته و نیز یادداشتهای خود «سرریدر بولارد» در دسترس میباشد که چاپ و منتشر شده است. گمان میرود «سررابرت کلایو» و «سیمور» از دیگر وزیران مختار نیز یادداشتهایی از خود باقی گذاشته باشند.
«سرهیو نجیبول هیوگسن» در کتاب خاطرات خود از رزیدانس سفارت انگلیس در قلهک بسیار تعریف کرده و روزهایی را که در تابستان سالهای پیش از جنگ جهانی دوم در آن باغ گذرانیده، از دلپذیرترین و شیرینترین ایام زندگی خود برشمرده است.
در ضلع شمالی این باغ، موسسه ایرانشناسی بریتانیا و مرکز فرهنگی و آموزشی بریتانیا واقع است. موسسه ایرانشناسی بریتانیا در ایام مختلف و به دفعات، با برپایی جلسات گوناگون و نشر مطالب مختلف سعی در بازشناسی ایران و فرهنگ بومی ایرانیان کرده است. البته با وجود خوی استعماری و فرصتطلبانه انگلیسیها به نظر میرسد بسیار سادهلوحانه است که فعالیتهای این موسسه، فقط اموری فرهنگی دانسته شود و استفاده از نتایج تحقیقات به ظاهر فرهنگی این موسسه توسط MI6 انگلیس را از نظر دور داشته شود.
گورستان دولت
در جنوب این باغ و ضلع شمالی خیابان دولت نیز گورستان باغ قلهک با دربی چوبی و قدیمی و وسعتی چند هزار متری خودنمایی میکند. گورستان قدیمی این باغ در بین اهالی محل با نام «گورستان دولت» نیز معروف است.
علاوه بر باغ، وجود این گورستان نیز برای بسیاری از تهرانیان جای سوال دارد. چرا در حالی که بسیاری از گورستان های قدیمی تهران، به جز آن دسته که در بقاع متبرکه واقع هستند از بین رفتهاند و به عنوان مثال گورستان مسگرآباد و غیره به پارک تبدیل شده، ولی این گورستان که اکنون دایر نیست، هنوز پابرجاست؟
از سردر گورستان و از روی صلیبهای نصب شده بر روی قبور و نیز تواریخی که روی سنگها منقوش شده چنین به نظر میرسد که این گورستان صرفا به اجساد سربازان متجاوز انگلیسی در ایران، در جریان سالهای 1914 تا 1918 میلادی - 1293 تا 1297 هـ.ش(جنگ جهانی اول)، همچنین سالهای 1939 تا 1945 میلادی 1318 تا 1324 هـ.ش(جنگ جهانی دوم) اختصاص دارد. اما این گورستان، سالها پیش از سال 1293 ش، در محوطه روبروی کلیسای سفارت انگلیس و در حقیقت نمازخانه سفارت احداث شده و اجساد عدهای از انگلیسیها در آن دفن شدهاست.
آرامگاهی برای قاتلان فرزندان ایران
تنها تطبیق زمانی کشته شدن این سربازان انگلیسی، ما را به دورهای غرورانگیز، اما غمبار از تاریخ ایران اسلامی میبرد؛ دلاوران بوشهری، غیوران تنگستان که با مشاهده کشتیهای متجاوز انگلیسی، کمر همت بربستند و بانگ رشادت و شهادتطلبی سردادند و با تجهیزاتی کم، اما توکلی فراوان در برابر اشغال کشورمان بوسط سربازان متجاوز استعمار پیر قد برافراشتند و در پایان جام شهادت سرکشیدند.
آری عدهای از مدفونان در این گورستان از جمله کسانی هستند که همت و جهاد دلاوران تنگستانی و یاران رئیسعلی دلواری، آنها را مایه عبرت همیشگی متجاوزان قرار داد.
لازم به بیان است بسیاری از اتباع سرشناس انگلیس نیز که در ایران میمردند در این گورستان دفن شدهاند. برخی دیگر از دفن شدگان این گورستان، افسران و نظامیان انگلیسی هستند که در جبهههای جنگ با مسلمانان ترک عثمانی، در جریان جنگ اول جهانی کشته شدند و اجساد آنان به گورستان قلهک حمل و در آنجا دفن شده است.
علاوه بر نظامیان بعضی از دیپلماتهای انگلیسی و اعضای خانوادههای آنان هم که در تهران فوت شدهاند نیز در این گورستان دفنند.در میان اجساد مدفون شده، اسامی چند هندی و عراقی نیز دیده میشود که در نیروهای مسلح انگلیس خدمت کردهاند و پس از کشته شدن اجازه داده شد تا جنازههای آنان در این گورستان دفن شود.
گورستانی زیبا و دلانگیز
این گورستان، شاید یکی از زیباترین بناهایی باشد که هر زمان، تازگی و طراواتی مغایر با ذهنیت شکل گرفته پیرامون معنای «گورستان» دارد. نزدیک به 3 هزار متر زمین چمنکاری شده که با درختان و گلهای رنگارنگش، عموماً جولانگاه پرندگانی است که از چند متر آن طرفتر، از گرما و هیاهو و... به این سبزهزار تاریخی پناه میآورند.
بعد از ورودی چوبی این گورستان، بنای گنبد شکلی با سبک معماری ایرانی-اسلامی وجود دارد که در بدو امر به نظر میرسد شاید مزار یکی از شعرای عارف و یا امامزادگان باشد، به گونهای که این توهم در برخی بینندگان ایجاد میشود و حتی برخی عابران ندانسته به آن ادای احترام میکنند.
در هر سوی بنای گنبدی، 8 کتیبه یادبود، به قرینه، خودنمایی میکند که بر این کتیبهها بیش از چهار هزار نام میتوان یافت که خاطره کشته شدگانی را زنده نگاه میدارد که هیچ نشانی از آنان یافت نشده و بازماندگان به ذکر نام بسنده کردهاند.
در بین گورستان به ترتیب و نظمی خاص، زمین چمنکاری و صلیبی قدکشیده و بیش از پانصد سنگ قبر به چشم میخورد. زمین چمنکاری را چتری از باران آبافشان میپوشاند. قطرات آب، با لطافت برگهای درختان کهنسال اطراف را نوازش میکند و با وزش هر نسیم خنکای قطرات آب و پنجه نسیم درهم میشوند و بر لطافت فضا میافزایند. گلهای بهاری و تابستانی نیز، رنگرنگ و هزار رنگ با شبنم قطرات رخ میشویند و از دم روحفزای خود جانی دوباره به باغ میدهند.
گفته میشود که اعضای بیش از 20 سفارتخانه و در واقع دولت، دو بار در سال ـ اواخر فروردین و آبان ـ به همراه اعضای سفارت انگلیس، جهت ادای احترام به سربازان متجاوز انگلیسی در این گورستان حضور مییابند.
سفارت انگلیس کدام است؟
اما مسئلهای که اکنون بیش از پیش رخ مینماید این است که سفارت انگلیس کجاست؟ محوطه همجوار با خیابان فردوسی و خیابان جمهوری اسلامی یا باغ قلهک؟ در حالی که طبق قوانین بینالمللی دولتها تنها مجاز به داشتن یک محل به عنوان سفارتخانه در هر کشوری میباشند که آن سفارتخانه جزو خاک آن کشور آن دولت محسوب میشود. از این رو با وجود استقرار سفارت انگلیس در خیابان فردوسی، معلوم نیست انگلیسیها در باغ قلهک چه میکنند؟ این در حالی است که طبق اطلاعات بدست آمده، هنگام برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز در مقابل سفارت انگلیس در خیابان فردوسی همه مقامات سفارت قبل از آن به باغ قلهک منتقل شده و جز دربانی از سفارتخانه باقی نمیماند. به عنوان مثال، هنگامی که دانشجویان در اعتراض به سیاستهای خصمانه انگلیس در مقابل سفارتخانه این کشور تجمع کرده بودند و با دخالت ماموران محافظت از سفارت به خاک و خون کشیده میشدند، سفارتخانه کاملا خالی بود و جناب سفیر و دستیاران او در محیط باصفای باغ قلهک مشغول چرخزنی و گپزنی بودند و هر از گاهی هم از طریق دوربینهای کارگذاشته شده در اطراف درب سفارتخانه از اوضاع خیابان فردوسی آگاه میشدند.
باغ شهید دلواری
سالهای سال است که باغ زیبای قلهک میتوانست بوستانی باشد که نام رئیسعلی دلواری بر تارکش بدرخشد و شاهد حضور سراسر شعف فرزندان ایرانی و گامهای خرد اما گرامیشان بر فرش سبزین این باغ باشد و چه کسی میداند؟ شاید نوادگان شهید رئیسعلی دلواری با نغمههای شاد و لبهای خندانشان میتوانستند قلب آکنده از خشم استعمارستیز رئیسعلی و همرزمانش را با دویدن کودکانه در بوستان این باغ آرام بخشند.
این باغ با وسعتی چند ده هزار متری میتواند فضایی مناسب برای ساخت چندین شهرک مسکونی، فعالیت فرهنگی و یا موزهای و تاریخی باشد. چندی پیش هم یکی از شخصیتهای فرهنگی خواست بعد از بازگرداندن این باغ به ملت ایران شهرداری آن را با عنوان بوستان «مبارزه با استعمار» در اختیار عموم قرار دهد اما این باغ، متاسفانه بیش از یکصدوهفتاد سال است که در زیر چکمههای انگلیسیها و در آرزوی میزبانی از فرزندان ایرانی، از مسببین به اسارت درافتادن خویش و از شاهان نالایق قاجار شکوه میکند.
درخصوص واگذاری این باغ به انگلیسیها و علت تداوم حضور انگلیسیها در این باغ، در میان بسیاری سؤالاتی جدی وجود دارد، لذا طرح این موضوع خالی از فایده نیست.
طبق منابع وزارت امور خارجه، سندی در خصوص تملک انگلیسیها بر این باغ وجود ندارد. قدیمیترین سند مکتوب که به این موضوع مربوط میشود به تاریخ 1278 قمری میرسد که نامه تشکر سفیر انگلیس به خاطر واگذاری باغ قلهک میباشد.
اما به راستی حکمت اینگونه واگذاری باغ به انگلیسیها چیست؟ این امری است که نیازمند بازبینی و اظهارنظر میباشد. این در حالی است که وجاهت شرعى اهدای باغ قلهک به انگلیس مورد تشکیک بوده و ادامه تسلط انگلیس بر این منطقه منوط به اعلام نظر مراجع عظام تقلید میباشد. از سوی دیگر تدفین مردگان خارجی بدون مجوز مسئولین ایرانی، امری خلاف بوده و با توجه به قدیمی بودن این قبرستان تجمیع و پاکسازی آن ضروری به نظر میرسد. همچنین وجود دو مکان به عنوان سفارت انگلیس، امری غیرمتعارف در مناسبات بین المللی است و عوامل سفارت انگلیس میباید در ساختمان خیابان فردوسی استقرار یابند.
اما رسیدگی به این مسائل، وظیفه نهادهایی چون وزارت امورخارجه، شهرداری تهران و غیره امری است که تحقیقاتی بیشتر و کارشناسی حقوقی را میطلبد. اما آنچه مبرهن و آشکار است اینکه باغ اشغال شده قلهک قطعهای جداشده از پیکر میهن اسلامیمان است که به زودی باید به آن پیوند خورد و هیچ نامی بر آن شایستهتر از باغ شهید رئیسعلی دلواری نیست.
به نقل از نافذ
کلمات کلیدی :