سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از گرانی نان تادادگاه سههزار میلیاردی

گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز
از گرانی نان تادادگاه سه‌هزار میلیاردی
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «سوریه ، دو نما از بیرون و درون»،«از گرانی نان تا دادگاه سه هزار میلیاردی»،«واگرایی همگرایانه و یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری»،«هزینه های پزشکی و خط فقر ایرانیان»،«افزایش سن ازدواج در کنار بی توجهی ها»،«انگیزه جدید عربستان در اوپک»،«مقایسه دو موج تورمی در 18 ماه گذشته»و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.

کیهان:سوریه ، دو نما از بیرون و درون

«سوریه ، دو نما از بیرون و درون»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛تحولات سوریه یک نمای نزدیک و یک نمای دور دارد. نمای نزدیک همان نمایی است که شهروندان داخل سوریه هر روز با آن مواجه اند و نمای دور همان نمایی است که ما هر روزه از طریق رسانه ها با آن مواجه می شویم. این دو نما با یکدیگر تفاوت اساسی و بنیادین دارد.

دوستان میتوانید برای دیدن متن کامل به لینک پی نوشت مراجعه فرمائید

در «نمای میدانی» سوریه پس از حدود 15 ماه که از آغاز ماجراهای امنیتی می گذرد، وحدت و یکپارچگی خود را در سطوح مردم و حاکمیت حفظ کرده است. این مسایل مردم سوریه را به دو یا چند بخش تقسیم نکرد و نیز یکپارچگی دولت، ارتش و نیروهای امنیتی را با شکاف مواجه نکرد. سوریه در طول این 15 ماه هیچگاه شاهد برگزاری یک تظاهرات چند ده هزار نفره ضد دولتی نبوده و نشانه ای هم وجود ندارد که بیانگر حمایت بخشی از مردم از آنچه در داخل توسط گروه های مسلح انجام می شود و یا در خارج از مرزها توسط دولتهای مخالف دمشق طراحی می گردد و حال آنکه دمشق، حلب، لاذقیه و سایر مراکز استان های سوریه بارها شاهد تظاهرات چند صد هزار نفری هواداران بشار اسد بوده و مشارکت 57 درصدی مردم در همه پرسی قانون اساسی و مشارکت حدود 51 درصدی در انتخابات مجلس هم اسناد غیرقابل انکاری اند که از پایگاه مردمی نظام سیاسی سوریه خبر می دهند.

از سوی دیگر در نمای نزدیک شاهد اقدامات خشن تروریستی در بعضی از شهرهای سوریه- بخصوص در سه استان حمص، حما و ادلب- هستیم. این اقدامات از یک سو نشان می دهد که مخالفان پایگاه محکم مردمی ندارند چرا که اگر چنین پایگاه و چنان جمعیتی وجود داشت، دولت و ارتش سوریه یارای مقابله با آن را نداشتند. از سوی دیگر تمرکز تروریسم در سه استان یاد شده که در یک خط عمودی شامل بخشی از جنوب، بخشی از مرکز و بخشی از شمال سوریه می شود و اگر این سه از کنترل دولت مرکزی خارج شوند، سوریه به 4 بخش شرقی (شامل حلب، دیرالزور و حسکه) غربی (شامل لاذقیه و طرطوس) مرکزی (این سه استان) و جنوبی (شامل دمشق، سویدا، قنیطره و درعا) تقسیم می شود و بقای کشوری بنام سوریه مورد تهدید جدی قرار می گیرد و این به تنهایی نشان می دهد که تروریسم سوری یک پدیده خارجی است.

در نمای رسانه ای اما ماجرا کاملا معکوس است. در این منظر مخالفان عملا سوریه را در اختیار دارند! رژیم سوریه برای بقای خودش به انواع جنایات دست می زند و در نهایت بشار اسد و رژیم او فقط یکی دو گام تا فروپاشی مطلق فاصله دارند! در این نما سوریه در معرض تهاجم نظامی بین المللی و یا تهاجم ناتو قرار دارد و امروز و فردا سناریو لیبی و عراق در سوریه هم به اجرا درمی آید! این دو نما به این اندازه با هم مباینت و مغایرت دارند. ما مشابه این دو تصویر متضاد را در سال 1388 در ایران شاهد بودیم.

در آن زمان ما که در داخل ایران و بخصوص در شهر تهران بودیم با تصور نزدیک و واقعی مواجه بودیم و از این رو می دانستیم که فتنه یارای غلبه بر انقلاب را ندارد اما دوستان ما در خارج از مرزها که از طریق رسانه ها مسایل را می دیدند، بشدت نگران بودند و بعضا تصور می کردند کار نظام جمهوری اسلامی تمام است. در همان موقع بعضی از این دوستان را در ایران ملاقات می کردیم و می دیدیم که چه حرص و جوشی خورده اند. بد نیست که یک اعترافی داشته باشیم غرب واقعا در تصویرسازی «ناواقعیت» بسیار موفق عمل می کند و ما در تصویرسازی از واقعیت بسیار ضعیف هستیم و اگر لطف خدای متعال نبود ناواقعیت بر واقعیت غلبه می کرد.

در تحلیل تحولات سوریه توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
1- چندی است بحث جایگزین شدن «گروه تماس بین المللی» به جای «طرح کوفی عنان و ناظران بین المللی» مطرح شده است. حدود 7 روز پیش کوفی عنان در گزارش کار به شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل ادعا کرد که: «سوریه به نقطه برگشت ناپذیری رسیده است» و «سازمان ملل باید بی درنگ مدیریت مسایل سوریه را دردست بگیرد.» همزمان با این مسئله، عربستان و قطر با وقاحتی شگفت آور از شورای امنیت خواستند سوریه را ذیل بند 7 منشور سازمان ملل- یعنی قیمومت- ببرد و اداره سوریه را بدست بگیرد. آمریکایی ها نیز با صراحت از گزینه نظامی و تکرار نسخه عراق- حمله بدون مجوز- حرف زدند و دست آخر سروکله بحث «گروه تماس بین المللی» پیدا شد. آنان که با مسایل سوریه از نزدیک آشنایی داشتند و تحولات آن را به دقت بررسی می کردند می دانستند که این تبلیغات ظاهری دارد و باطنی که از هم متنافر می باشند.

کاملا معلوم بود که سوریه نمی تواند ذیل بند 7 منشور قرار گیرد چرا که کشوری ذیل این بند قرار می گیرد که «صلح و امنیت بین المللی» را به خطر انداخته باشد یعنی به کشوری حمله کرده و یا دیگر کشورها را بطور جدی تهدید کرده باشد که نه تنها هیچکدام از این دو اتفاق نیفتاده بلکه سوریه کشوری است که بخشی از آن در اشغال رژیم صهیونیستی (جولان و جبل الشیخ) و بخشی از آن در اشغال ترکیه (استان شمالی اسکندرون) است و علاوه بر آن این عربستان، قطر، ترکیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا هستند که با صراحت از اقدامات نظامی علیه دولت سوریه و تجهیز نظامی مخالفان آن حرف زده و وارد عمل شده اند. علاوه بر آن با وجود مخالفت روسیه و چین امکان صحنه سازی حقوقی برای اعمال بند 7 وجود ندارد.

نکته دیگر این است که اساساً زمانی این حرف ها به میان آمده که مأموریت عنان- بنا به اعتراف خود او- نه در پی عدم همکاری دولت دمشق بلکه بواسطه تشدید اقدامات تروریستی شکست خورده است با این وصف فضای امنیتی سوریه فضایی دولت ساخته نیست که با حذف آن از میان برود اما البته این تروریسم ماموریت دارد تا هر طرح سیاسی را با بن بست مواجه کند چرا که دستگاه های گرداننده تروریسم با توجه به اوضاع نامساعدی که در منطقه برای آنان پیش آمده است به دوره ای از هرج و مرج در سوریه نیاز دارند. آنان معتقدند اگر روند بطور طبیعی پیش برود اسلام گرایی کل منطقه را دربرمی گیرد.

2- بحث حمله نظامی به سوریه کماکان امکان وقوعی ندارد از یک طرف مانع حقوقی در شورای امنیت کماکان وجود دارد، از سوی دیگر ناتو بدون در اختیار داشتن یک منطقه وسیع ارضی در جوار مرزهای سوریه قادر به عملیات زمینی- که شرط لازم سقوط یک نظام سیاسی است- نیست و تردیدی در این نیست که هیچ کدام از همسایگان سوریه- حتی رژیم متجاوز صهیونیستی- حاضر نیستند که بخشی از سرزمین خود در مرز را به ناتو برای عملیات واگذار کنند چرا که واگذاری زمین به معنای پذیرش جنگ در درون کشور کمک کننده است و همه می دانند که نه ترکیه، نه اردن و نه رژیم صهیونیستی نمی توانند پذیرای جنگ باشند و تبعات آن را تحمل نمایند، عراق و لبنان هم که خود را با سوریه در یک موقعیت و سرنوشت می بینند. علاوه بر این دو، حمله به یک کشور زمانی به نتیجه می رسد که در درون آن سرزمین گروه مخالف از ظرفیت و توانایی لازم برای بهره برداری از فشار خارجی برخوردار باشد در شرایط فعلی که مخالفین حتی به اندازه یک روستا هم زمین در اختیار ندارند عملیات صرف هوایی چه موفقیتی می تواند داشته باشد نکته دیگر در این میان ارتش قدرتمند سوریه است، این ارتش حدود 300 هزار عضو دارد و طی 40 سال گذشته- از ژوئن 1967تاکنون- در حالت آماده باش بوده و دائماً خود را برای یک جنگ آماده می کرده و امروز در زمره یکی از چند ارتش مقتدر خاورمیانه است.

ارتش سوریه از ارتش ترکیه اگر قوی تر نباشد ضعیف تر نیست و باز باید به این موارد جایگاه سوریه در جبهه قدرتمند مقاومت را اضافه کرد که مردم و دولت سوریه از حمایت قاطع و همه جانبه نیروهای مقاومت در منطقه و بخصوص جمهوری اسلامی برخوردار است. ایران قطعاً حمله نظامی خارجی به سوریه را به منزله حمله به ایران و مقدمه حمله به ایران ارزیابی می کند و دست روی دست نمی گذارد با این وصف کاملاً واضح است که حمله نظامی به سوریه فقط می تواند در تریبون و رسانه مطرح باشد.

3- اما بحث گروه تماس بین المللی در واقع این بحث خود به خود به معنای بن بست طرح های غربی عربی علیه سوریه است تا همین دیروز ترکیه، قطر و عربستان، محور منطقه ای و آمریکا، فرانسه و انگلیس محور فرامنطقه ای حل و فصل مسایل سوریه با رویکرد سقوط رژیم این کشور- به هر نحو ممکن- بودند و اجلاس پشت اجلاس در استانبول، پاریس و دوحه برگزار می کردند و با وقاحت از اقدامات تروریستی حمایت می کردند الان که بحث گروه تماس بین المللی با عضویت این کشورها و روسیه، چین و ایران مطرح می شود به این معناست که آن طرح ها شکست خورده کما اینکه عنان هفته پیش شکست طرح عربی و شورای امنیت را صراحتاً اعلام کرد وقتی پای ایران، روسیه و چین به بحث سوریه باز شود کاملاً پیداست که از فشار علیه مردم و دولت سوریه کاسته می شود و فشار بر تروریست ها و کشورهای حامی آنان افزایش می یابد.

وقتی ایران و دو عضو ثابت شورای امنیت در گروه تماس حضور دارند، نه این گروه و نه شورای امنیت نمی توانند گزارشی مبتنی بر مجازات دولت بشار اسد- که حقیقتاً قربانی تروریسم غربی و عربی است- به شورای امنیت منعکس کنند. در این فضا طبعاً یا گروه تماس با مخالفت آمریکا، انگلیس، عربستان و... منحل می شود که ضرری برای دولت سوریه ندارد یا اینکه به کار خود با هدف دستیابی به راه حل سیاسی میان دولت و مخالفان ادامه می دهد که بازهم با توجه به اینکه دولت و مردم سوریه منسجم اند و مخالفان دچار اختلاف هستند به نفع دمشق تمام می شود.

حال شما نگاه کنید به تصویرسازی رسانه ای که طی هفته گذشته القا می کند که مهمترین مأموریت گروه تماس بین المللی مدیریت مسایل سوریه پس از برکناری بشار اسد از قدرت می باشد. حالا بد نیست اوضاع سوریه را از نگاه دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی هم ببینیم؛ دو هفته پیش دستگاه اطلاعاتی ارتش اسرائیل (امان) در تجزیه و تحلیلی که به کنست (پارلمان رژیم) ارائه کرد، گفت: «سوریه انسجام خود را حفظ کرده و متأسفانه بشار اسد آنطور که تصور می شد رفتنی نیست.»

4- مخالفان طی هفته های اخیر دچار اختلافات جدی شده اند. برهان غلیون که اهل حمص است کنار گذاشته شد. یک نفر کرد- عبدالباسط سیدا- اهل استان کردنشین حسکه جای او را گرفت. غلیون نتوانست در مراکزی که دارای گرایشات معتدل تری بودند- نظیر مخالفان دمشقی یا حلبی- نفوذ کند به این دلیل کنار زده شد در حالیکه صدرا نیز نفوذی در دمشق و حلب و حمص و حماء و سایر شهرها نداشته و نفوذ او در حسکه محدود می شود. از سوی دیگر در بخش نظامی اخیراً یک نظامی بنام شیخ به جای ریاض الاسعد معرفی شد و او پس از درگیری با ریاض از فرماندهی کناره گرفت و همزمان با آن مواضع تندی علیه اخوان المسلمین سوریه گرفت و خبرهای دیگر که همه از اختلاف میان آنان حکایت می کند، با این وصف می توان گفت طرح های ضدسوری شانسی برای موفقیت ندارند.

خراسان:آقایان مسئول! این هنرمندان مظلوم و بی‌ادعا را دریابید

«آقایان مسئول! این هنرمندان مظلوم و بی‌ادعا را دریابید»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می‌خوانید؛بر اساس آمار اعلام شده توسط معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور بیش از 2 میلیون نفر هنرمند، استادکار و کارگر ماهر به طور مستقیم و بیش از 3میلیون نفر به صورت غیرمستقیم در بخش‌هایی مانند تامین مواد اولیه، تجهیزات، فروش و بازاریابی در ارتباط با صنایع دستی کشورمان مشغول به کار هستند، این آمار جدا از این که نشان دهنده ظرفیت و توان هنری بسیار ارزشمند و بالای ایران عزیز در صنایع دستی است بیانگر این نکته است که علی رغم تمامی بی توجهی ها و غفلت ها و جفاهایی که در حق صنایع دستی و هنرمندان صنایع دستی شده است اما از آن جا که هنر، عشق، ذوق، قریحه ، استعداد و خلاقیت و ابتکار با خون ایرانیان از دیرباز و با پیشینه فرهنگی و تمدنی بیش از 7 هزار ساله آنان عجین است، پس از این همه جفاها هنوز این تعداد کثیر و قابل توجه از افراد جامعه با عشق و علاقه و تحمل همه سختی ها و بی مهری ها، چرخ صنایع دستی کشورمان را هنرمندانه می چرخانند و به برکت تلاش این هنرمندان و استادکاران و کارگران عاشق و خوش ذوق ایران عزیز هنوز جزو 3کشور اول تولید و مرغوبیت صنایع دستی جهان است.

کشور عزیزمان با برخورداری از 362 رشته و زیر رشته صنایع دستی و اثبات برتری کامل در کیفیت و مرغوبیت در 116 رشته صنایع دستی بر تمام جهان که توانسته است مهر اصالت یونسکو را نیز دریافت کند و جالب توجه تر این که بیش از 80 درصد رشته های صنایع دستی در ایران بومی و انحصاری است متاسفانه از سهم چند میلیارد دلاری صادرات صنایع دستی در سال 90 فقط 500 میلیون دلار را به خود اختصاص داده است و برای سال 91 سه برابر این رقم هدف گذاری شده است این در حالی است که سهم هند از صادرات صنایع دستی 2.7 میلیارد دلار و چین 5 میلیارد دلار در سال است.

این در حالی است که به گفته کارشناسان و متخصصان صنایع دستی آن چه به وفور در بازار جهانی و متاسفانه حتی در کشور خودمان که مهد و مادر شایسته صنایع دستی است یافت می شود، صنایع دستی وارداتی بی کیفیت و نامرغوبی است که اکثر آن ها به خاطر استفاده از مواد پلی استری مشکلات بهداشتی عدیده ای نیز به دنبال دارد و متاسفانه هر روز بر واردات قانونی و غیرقانونی آن ها از چین، هند، مالزی، اندونزی و ... افزوده می شود.

و متاسفانه بازار کشورمان که مهد، مادر و مبدع بسیاری از صنایع دستی و افتخار هنر صنایع دستی جهان است، پر شده است از این گونه کالاهایی که بنابر اظهارات کارشناسان این کالاها بیشترشان در حد یک «کاردستی» است نه «صنایع دستی»!!

و چقدر اسفبار و تعجب آور است که چه پول ها و امکانات و تسهیلاتی در اختیار واردکنندگان این کاردستی های غیربهداشتی قرار می گیرد اما حمایت مادی و معنوی شایسته و بایسته ای از هنرمندان، استادکاران و کارگران ماهر و دیگر دست اندرکاران صنایع دستی کشورمان که هنرمندانی بس مظلوم و کارآفرینانی بسیار غریب و ارزش آفرینانی مهجور و گمنام هستند، نمی شود.

آیا انصاف است که هنر این گرانمایگان که جدا از توان ایجاد اشتغال فراوان در جامعه و کارآفرینی شایسته، میراث داران و حریم بانان غیرتمند هنر و فرهنگ فاخر ایران زمین هستند این چنین با بی مهری و بی توجهی مسئولان دولتی و مجلسی و حتی بسیاری از مردم کشورمان مواجه شود تا آن جا که حتی در روز جهانی صنایع دستی، نمایشگاه بین المللی صنایع دستی که به مدت یک هفته در نمایشگاه بین المللی تهران برگزار می شود شاهد استقبال خیل عظیم مردم نباشد!؟

آیا بی انصافی نیست که قدر هنر این هنرمندان عزیز و مظلوم و بی ادعا حتی در رسانه ها شناخته نمی شود و آن قدر اکثر رسانه ها خود را درگیر مسائل سیاسی و... کرده اند که توجهی به این هنرهای اصیل ایرانی و این منبع عظیم اشتغال و کارآفرینی و این نشانه های افتخار آفرینی فرهنگ و تمدن ایرانی نیستند؟

آیا انصاف است که بازیگر یا فوتبالیست در رسانه های مختلف چهره شود و پول های آن چنانی صرف و خرج آنان شود و پول های چند صد میلیونی به جیب شان حتی گاه از بیت المال ریخته شود اما هنرمندان صنایع دستی اعم از قالی بافان هنرآفرین، قلم زنان نقش آفرین، منبت کاران و خاتم کاران هنربخش، میناکاران رنگ آفرین، تندیس آفرینان و پیکرتراشان کم نظیر، سفال گران هنرمند، چوب کاران نقش بند و تمامی هنرمندان و عاشقان عرصه رشته های متنوع و گوناگون صنایع دستی ایران عزیزمان حتی برای تامین معاش خود و زندگی ساده با مشکلات فراوان رو به رو باشند و قدرشان برای بسیاری از مسئولان و مردم و رسانه ها ناشناخته بماند؟

لازم نیست برخی از مسئولان حرف های اعجاب برانگیز بگویند و در فکر کارهای چنین و چنان و گاه ناشدنی باشند، آقایان در دولت و مجلس تدبیری بیندیشند و همتی کنند و عزمی جزم فرمایند و به هنرمندان و دست اندرکاران این 362 رشته و زیر رشته صنایع دستی کشورمان بها بدهند و قدر هنرشان را بشناسند و بدانند و موانع کاری شان را رفع کنند و مردم هم همتی کنند برای استقبال از هنر هنرمندان صنایع دستی وطن خود و حاصل هنرمندی این عزیزان را در محل زندگی، خانه، آشپزخانه، اتاق نشیمن، اتاق پذیرایی و محل کار خود استفاده کنند و از زیبایی های آن ها لذت ببرند و مروج فرهنگ و تمدن ایران اسلامی باشند. آن گاه ببینند چقدر عشق و امید، چقدر کار مولد و سازنده و هنرمندانه انجام می شود و چقدر به درآمد مکمل خانوار ها اضافه می شود؟ و آنگاه شاهد باشیم که چقدر از خروج ارز از کشور جلوگیری می شود، چقدر ارز حاصل از صادرات به جیب ملت واریز می شود و چقدر ایران و هنر ایرانی در سطح جهان جلوه گری خواهد کرد، چقدر نام ایران و ایرانی به هنرمندی در جهان برده خواهد شد و ... چه گام های بلند و موثری در جهت حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی برداشته می شود.

انجام این کارها با وجود این همه هنرمند عاشق این پشتوانه هنری و تمدنی کار سختی نیست، اگر عزم و همتی باشد.

آیا شاهد چنین عزم و همتی خواهیم بود؟! 
 
جمهوری اسلامی:از گرانی نان تا دادگاه سه هزار میلیاردی

«از گرانی نان تا دادگاه سه هزار میلیاردی»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛درست هنگامی که معاون اول رئیس‌جمهور اعلام کرد: "وضع اقتصادی مردم خوب است" قیمت رسمی نان نیز گران شد.

یک احتمال اینست که چون مدیران ارشد دولتی فکر می‌کنند وضع اقتصادی عامه مردم خوب است، از نظر آنها اشکالی وجود ندارد که نان گران شود و البته سایر اقلام مورد نیاز مردم نیز هر روز با قیمت گران‌تر عرضه شوند. طبیعی است که مدیران ارشد دولتی به دلیل اینکه با بقالی و نانوائی و لبنیاتی سروکار ندارند تصورشان این باشد که وضع اقتصادی مردم خوب است و با همین تصور، در اطاق‌های در بسته و خنک، تصمیم بگیرند نرخ نان را بالا ببرند تا مردم یک روز صبح از خواب بیدار شوند و به نانوائی مراجعه کنند و ببینند برای هر نان سنگک 600 تومان، نان بربری 500 تومان، نان تافتون 300 تومان و نان لواش 160 تومان باید بپردازند.

از طرف دیگر، بانک مرکزی نیز همزمان، رسماً اعلام کرده است نرخ تورم در اردیبهشت ماه امسال 2/22 درصد بوده و اخبار دیگری نیز درباره بالا رفتن قیمت‌ها به گوش مردم می‌رسد و در مطبوعات منتشر می‌شود که نگران کننده است. براساس این اخبار، نرخ کرایه حمل و نقل شهری و بین شهری در ماه‌های اول سال 91 نسبت به سال گذشته 5/15 درصد افزایش داشته، لبنیات چند بار گران شده، انواع میوه با قیمت‌های هر کیلو چند هزار تومان به فروش می‌رسد، مرغ هر کیلو به بالای پنجهزار تومان رسیده، گوشت قرمز با سرعتی حرکت می‌کند که مردم عادی هرچه می‌دوند به آن نمی‌رسند و طبق آمارهای رسمی، قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی در فروردین ماه سال جاری 33 درصد افزایش یافته است.

سرانجام این سؤال اساسی به ذهن‌ها راه پیدا می‌کند که سخن آقای معاون اول رئیس‌جمهور درست است که می‌گوید "وضع اقتصادی مردم خوب است" یا آمار و ارقام رسمی اعلام شده توسط بانک مرکزی درباره نرخ تورم و قیمت‌هائی که هر روز بالا می‌روند و مردم در زندگی روزمره خود با آن سروکار دارند؟ اگر حقوق کارگران و کارمندان نیز به تناسب تورم و افزایش قیمت نان و گوشت و حمل و نقل و لبنیات و سایر مایحتاج زندگی بالا می‌رفت، شاید می‌شد سخن آقای معاون اول رئیس‌جمهور را بپذیریم که وضع اقتصادی مردم خوب است، اما در شرایطی که حقوق‌ها با افزایش اندکی تا آخر سال ثابت می‌ماند و قیمت‌ها هر روز یا هر هفته و یا حداکثر هر ماه رشد می‌کنند و به سرعت بالا می‌روند چگونه می‌توان گفت وضع اقتصادی مردم خوب است؟

آیا مسئولان و مدیران ارشد دولتی خبر دارند که بسیاری از مردم نمی‌توانند حتی ماه‌ها یک کیلو گوشت خریداری کنند و به خانه ببرند؟ آیا حضرات اطلاع دارند که مرغ در بسیاری از سفره‌های اقشار ضعیف نایاب است؟ آیا خبر دارند که مواد لبنی بسته‌بندی شده از یکطرف هر چند وقت یکبار گران می‌شوند و از طرف دیگر از حجم محتوای بسته‌ها کم می‌شود؟ اگر خبر دارند چگونه است که می‌گویند وضع اقتصادی مردم خوب است؟ و اگر خبر ندارند، چگونه بر مسندهائی تکیه زده‌اند که اولین مسئولیت صاحبان آنها آگاهی از وضعیت معیشتی مردم و رسیدگی به آن است؟

به گران شدن نان برگردیم و این نکته را یادآور شویم که از آذر ماه سال 89 که قانون هدفمندی یارانه‌ها به اجرا در آمد تا امروز قیمت نان 600 درصد گران شده است.
یک نان سنگک قبل از شروع اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها 100 تومان بود و اکنون 600 تومان است. میزان افزایش حقوق کارمندان و کارگران در این یکسال و نیم که قیمت نان 6 برابر شده چقدر بوده است؟ ایکاش این گرانی فقط مربوط به نان بود. آمارهای جدید اعلام شده توسط بانک مرکزی نشان می‌دهد کلیه اقلام مورد نیاز مردم مشمول تورم و افزایش قیمت هستند. بگذریم از سکه و دلار و سایر ارزها که هر روز گران‌تر می‌شوند و آثار تورمی آنها، برخلاف ادعای مسئولان دولتی، در کلیه بخش‌های مربوط به معیشت مردم نمایان است.
دولتمردان باید به این نکته توجه داشته باشند که آثار سوء افزایش سرسام آور قیمت‌ها به محرومیت اقشار ضعیف از تغذیه مناسب محدود نمی‌شود، بلکه آثار اجتماعی و فرهنگی خطرناکی دارند که بسیار مهم‌تر و غیرقابل جبران هستند. افزایش بیکاری، بالا رفتن آمار طلاق، گسترش فساد و فحشا و بحران‌های اخلاقی از عوارض مستقیم گرانی‌ها هستند. غفلت از این عوارض خطرناک، مشکلات فرهنگی بزرگی را پدید می‌آورد که هویت جامعه اسلامی را تهدید خواهد کرد.

گفته می‌شود این گرانی‌ها در چارچوب اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها صورت می‌گیرد که چاره‌ای جز اجرای آن نیست. پاسخ اینست که اولاً نادرست اجرا کردن قانون است که این مشکلات را پدید آورده نه اجرای آن و ثانیاً حتی اگر یک قانون دارای عوارضی است که با مصالح عموم مردم منطبق نیست، باید در خود قانون تجدیدنظر شود و یا مکمل‌هائی برای آن در نظر گرفته شود که آن عوارض منفی را برطرف نمایند.

به نظر می‌رسد مشکل اصلی اینست که دولتمردان و مدیران ارشد از اوضاع اقشار ضعیف بی‌خبرند. آنها به این واقعیت توجه نمی‌کنند که در یک بخش از جامعه تحت مدیریتشان، جماعتی درحال محاکمه شدن به خاطر سوءاستفاده‌های کلان سه هزار میلیارد تومانی و ماجرای رسوای بیمه و استانداری تهران هستند که برای غارتگری‌های آنها ارقام ده‌ها و صدها میلیونی اصولاً مطرح نبوده و فقط با ارقام صدها هزاران میلیارد تومانی سروکار داشتند و در بخش دیگر جامعه افراد و خانواده‌های فراوانی حضور دارند که شب‌ها گرسنه می‌خوابند و در سطل‌های زباله مقداری خوراکی جستجو می‌کنند تا زنده بمانند و کارتن خواب‌هائی وجود دارند که تا آخر عمرشان باید در آرزوی یک سرپناه چند متری بمانند. اگر به این واقعیت‌های فاجعه بار توجه شود، پاسخ این سؤال که وضع اقتصادی چه کسانی خوب است؟ روشن خواهد شد؛ باندهای اختلاس سه هزار میلیاردی و پرونده بیمه و استانداری تهران و حامیان آنها! نه آنها که وقتی نان گران می‌شود، دغدغه تهیه پول نان، خواب را از چشمانشان می‌رباید.

(جام جم)

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100814355735



کلمات کلیدی : جام جم، سیاسی، از گرانی نان تادادگاه سه‌هزار میلیاردی