هنرمند طبیب روح مردم است
نوشته شده به وسیله ی بخش گروهی خبرروز در تاریخ 91/3/21:: 7:18 صبح
از نسل علاقهمندان به داییجان ناپلئون گرفته تا پدرسالار و ناصرالدینشاه آکتور سینما، اما مهمترین و ماندگارترین نقش این هنرمند قدیمی و کهنه کار اسدالله درکار پدرسالار و شعبان بیمخ در سریال هزاردستان است. محمدعلی کشاورز این روزها نزدیک به یکسال است که در خانهاش تحت مراقبت است. او آنقدر ضعیف شده که حالا حتی بسختی میتواند حرفی بزند یا درددلی کند، اما با این حال خیلی از یاران قدیمی به ملاقاتش میآیند تا با هم بخشی از خاطرات مشترکشان را ورق بزنند. به هر حال سینما و تلویزیون ایران مدیون هنرمندانی مانند کشاورز است. محمدعلی کشاورز، سخت مریض است و مدتهاست پرستار او یعنی سعید آقا از این بازیگر پیشکسوت نگهداری میکند و تنها فرزند او یعنی نلی کشاورز نیز در خارج از ایران زندگی میکند و کمتر فرصت دارد? به پدر سری بزند. به هر حال شاید حالا نوبت ماست که وظیفه خود را نسبت به این هنرمند پیشکسوت ادا کنیم. وقتی از محمدعلی کشاورز میپرسم آیا هنوز نقشهای گذشتهتان را به خاطر دارید یا خیر? میگوید: بله، هنوز نقشهایم را به یاد دارم، اما زیباترین نقش من نقشی است که مردم آن را پسندیده و دوستش دارند. من هر کاری که کردهام برای مردم کشورم بوده است و دوست دارم ? آنها از من و کارم رضایت داشته باشند. استاد هنوز وقتی در مورد مردم حرف میزند براحتی میشود صداقت کلامش را در چهرهاش دید. مسالهای که شاید حالا خیلی از بازیگران جوان ما از یاد بردهاند و شهرت تنها دغدغه آنها شده است. عکسهایی به رنگ خاطره خانه محمدعلی کشاورز، خانه عجیب و البته زیبایی است. عجیب است چون خیلی از وسایل قدیمی در آن وجود دارد، از صندوقچه گرفته تا گلدانهای شمعدانی کنار حیاط خلوت. اما نکته قابل توجه تعداد عکسهای قدیمی است. عکسهایی که شاید متعلق به 100 سال پیش است. وقتی از استاد میخواهم درباره بعضی از عکسها برایم توضیح دهد به آرامی میگوید: عکسهایی که در اطراف خانه میبینید بیشتر متعلق به پدر و مادرم است، من هنوز هم با آنها زندگی میکنم و تمام خاطراتی که والدینم برایم به جا گذاشتند را به یاد دارم. از شاهنامهخوانی مادرم گرفته تا جلسات مهمی که پدرم با اهالی روستا در خانهمان داشت و همینطور خواهر و برادرهایم که روزگار خوشی را در کنار هم سپری کردیم. شاید برایتان جالب باشد که محمدعلی کشاورز در خانوادهای بزرگ شده که نهتنها با هنر بیگانه نبودند، بلکه او را نیز تشویق میکردند که قدم در این راه بگذارد و عشق محمدعلی به دنیای هنر آنقدر زیاد بود که حتی وقتی در رشته پزشکی پذیرفته شد، پس از یک سال از این رشته انصراف داد و به هنر تئاتر پیوست و زندگی واقعی و البته عاشقانه این هنرمند قدیمی از همان جا شکل گرفت. وقتی از او میخواهم از دوران کودکیاش بیشتر برایمان بگوید توضیح میدهد: من در یک خانه روستایی بزرگ شدم و امرار معاش ما از طریق کشاورزی و دامداری صورت میگرفت. زندگی نسبتا مرفهی داشتیم. پدرم به اصطلاح بزرگ روستایمان بود و اگر اختلافاتی ایجاد میشد افرادی مانند زن و شوهرها و همینطور رعیتها نزد پدرم میآمدند تا ایشان بین آنها قضاوت و مشکلشان را حل و فصل کند. به هر حال دوران شیرینی بود که به چشم برهم زدنی گذشت. کشاورز: دوست دارم پیش از این که اتفاقی برایم بیفتد، به مخاطبانم و بخصوص جوانانی که میخواهند قدم به عرصه بازیگری بگذارند? بگویم سعی کنند گاهی با خود خلوت کنند و رفتار خود را مورد بازبینی قرار دهند محمدعلی کشاورز درباره وضعیت امروز سینما و تلویزیون میگوید: ? در حال حاضر اکثر هنرمندانی که وارد این عرصهها میشوند تنها به خاطر سودای شهرت یا این که از چشمهای سبز و آبی برخوردارند به این کار کشیده میشوند و اصلا قداست هنر مخصوصا هنر تئاتر را نمیدانند. هنر و هنرمند باید قدر و منزلت خود را بشناسد چون ما طبیب روح مردم هستیم و در برابر آنها مسوولیم، اما متاسفانه این روزها نه سینمایی باقی مانده و نه تئاتری. استاد هر شب با خواندن کتاب و مجلات مختلف وقت خود را پر میکند. وی در این باره میگوید: کتاب تنها دوستی است که تحت هیچ شرایطی مرا رها نکرده و همیشه با من سخن میگوید. کشاورز میگوید: دوست دارم پیش از این که اتفاقی برایم بیفتد، به مخاطبانم و بخصوص جوانانی که میخواهند قدم به عرصه بازیگری بگذارند، بگویم سعی کنند گاهی با خود خلوت کنند و رفتار خود را مورد بازبینی قرار دهند. سالها پیش تئاتری بازی میکردم به اسم بختک که با این جمله شروع میشد «کابوس وحشتناکی است به محاکمه خود نشستن که از بار گناه کاستن». واقعا کار وحشتناکی است. نمیدانم شاید در شهر نیسواران باید سوار نی شد. اگرچه این هم درست نیست. اگر امنیت شغلی برای جوانان ما وجود داشته باشد، مجبور نمیشوند تن به کارهایی بدهند که دوست ندارند. البته اعتقادی به کمک به هنرمندان ندارم، چون هنرمند گدا نیست. به هر حال دوست دارم فرزندانم با چشمان باز و نه از روی هوا و هوس پا به صحنه مقدس هنر بگذارند. جای خالی علی حاتمی به هر حال سخت است که باور کنی محمد ابراهیم? فیلم «مادر» حالا مدتهاست حتی نمیتواند مثل گذشته راه برود و در خانهاش بستری است. سعیدآقا، پرستار محمدعلی کشاورز?درباره این موضوع که تا به حال چه افرادی برای عیادت از ایشان به منزلشان آمدهاند میگوید: افراد زیادی آمدهاند از خود آقای ضرغامی گرفته تا دوستان قدیمیشان مانند اسماعیل شنگله، داوود رشیدی، علی نصیریان و... خوشبختانه استاد کشاورز خیلی تنها نیستند و با گپ زدن با دوستان قدیمیشان روحیه خود را حفظ میکنند. محمدعلی کشاورز، از جمله هنرمندانی است که خاطره بزرگی برای همه ما به واسطه آثارش به جای گذاشته است. بخصوص بازیهای ماندگارش در کارهای علی حاتمی از فیلم مادر گرفته تا کمالالملک. علی حاتمی هم یکی از یاران قدیمی کشاورز است. آنها در دوران دانشگاه با یکدیگر آشنا شدند و از همانجا همکاریشان با یکدیگر شکل گرفت؛ ? به هر حال آنها توانستند در کنار هم آثار منحصر به فردی خلق کنند که مربوط به دوران خاصی نیست، بلکه در همه دورانها و نسلها میشود آثار آنها را دید و لذت برد. اما امروز جای حاتمی در خانه کشاورز بسیار خالی است. شاید اگر حاتمی زنده بود، این دو یار قدیمی بیشتر میتوانستند با یکدیگر کار کنند و خاطره بسازند. در آخر وقتی از استاد میپرسم امروز بازیگر برای شما چه تعریفی دارد، میگوید: بازیگر باید دید عمیق آدمهای مختلفی که در اطرافش هستند را بخوبی درک کند تا بتواند تماشاگر را راضی نگه دارد. باید با نقش زندگی کند و دید وسیعی داشته باشد. باید نقش را در وجود خود حلول داد تا به نتیجه رسید. زمان آن رسیده که از استاد خداحافظی کنم. به قول خودش او را با تمام گنجینهها و خاطراتی که در سینه دارد، تنها میگذاریم. شاید فردا آغازی دوباره برای این هنرمند پیشکسوت باشد. آغازی که کمتر تلخی فراموشی در آن وجود دارد. محبوبه ریاستی / جام جم (جام جم) http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100814218261
کلمات کلیدی : جام جم، رادیو و تلویزیون، هنرمند طبیب روح مردم است