این نمایندهها چه کارها که نباید بکنند
نوشته شده به وسیله ی بخش گروهی خبرروز در تاریخ 91/3/20:: 6:52 صبح
این قوا به هیچ عنوان نباید در کار یکدیگر مداخله کنند، اما رابطهای که بین این قوا تعریف شده، بیانگر آن است که مجلس علاوه بر قانونگذاری، ابزاری به عنوان نظارت نیز دارد و هرگاه که قوه مجریه یا قوه قضاییه در اجرای مسوولیتهای خود قصوری داشته باشد، مجلس میتواند با ابزارهای مختلفی که دارد، درخصوص عملکرد آنان به نوعی اعمال نظر کند و به همین خاطر است که گفته شده مجلس در راس امور است.
اصل 62 قانون اساسی به مجلس شورای اسلامی مشروعیت میبخشد و باعث میشود گروهی از افراد جامعه به عنوان نمایندگان مردم برای تحقق خواستهها و رفع مشکلات مردمی و نیز ارائه راهکارهای توسعه کشور، به مهمترین قوه قانونگذاری کشور گام نهند.
مجلس شورای اسلامی شامل 290 نماینده منتخب مردم از سراسر کشور است و پس از ورود این نمایندگان به مجلس، اعتبارنامههای آنان در شعب 15 گانهای مورد بررسی قرار میگیرد و چنانچه نمایندهای برای ورود به مجلس مشکلی داشته باشد، اعتبارنامه وی مورد تایید شعبه و در نهایت مورد تایید مجلس قرار نمیگیرد. البته نامزدهای نمایندگی مردم قبل از آنکه وارد مجلس شوند، در رقابت با سایر نامزدها قرار میگیرند و در این ایام است که گاهی وعدههایی داده میشود که نهتنها از عهده یک نماینده خارج است، بلکه برای اجرای آن باید تغییرات اساسی در بودجههای بخشهای مختلف کشور ایجاد کرد و شاید رئیسجمهور نیز با اینکه عالیترین مقام اجرایی کشور است، براحتی قادر به انجام چنین کارهایی نباشد.
براستی وظیفه نماینده مردم چیست؟
اگر یک نماینده مجلس بخواهد مشکلات مردم حوزه انتخابیهاش را حل کند، 2 راهکار قانونی و یک راهکار عرفی پیش رو دارد. اولین مورد قانونی این است که نماینده میتواند مطابق اصول 71 و 74 قانون اساسی، پیشنهادهایی را متناسب با مشکلات مردم تهیه کند و پس از آنکه به امضای چند نفر از دیگر نمایندگان رساند، در قالب طرح در مجلس ارائه دهد و پس از تصویب در صحن علنی، دولت را ملزم به اجرای آن کند. مورد دوم در بحث نظارت است که طبق اصل 54 و اصول 87 تا90 قانون اساسی، نمایندگان با استفاده از قدرت نظارتی که دارند، میتوانند رئیسجمهور یا هر کدام از وزرا را به مجلس فرا بخوانند و درباره مشکلات کشور و مردم توضیح بخواهند و چنانچه کوتاهی صورت گرفته باشد، میتوانند مسوولان اجرایی را وادار به اجرای قانون و حل مشکلات کنند و چانچه به این یقین برسند که یک وزیر یا رئیسجمهور از عهده انجام امور محوله بر نمیآید یا سهلانگاری میکند، در قالب استیضاح، رای اعتمادی را که در گذشته به وی داده، پس بگیرد تا فرد کارآمد دیگری جایگزین وی شود. اما راهکار عرفی چنین است که نمایندگان مردم در خانه ملت، قدرت چانهزنی خود را با مسوولان کشوری یا منطقهای بالا برده و از این ظرفیت برای حل مشکلات مردم استفاده کنند.
مردم از نمایندگان چه میخواهند
بیشک مردم در هر گوشهای از کشور با مشکلات متنوع و متفاوتی دست به گریبان هستند. در یک خانواده وجود چند جوان بیکار به معضل تبدیل شده و از نمایندهشان میخواهند پس از آنکه بر کرسی مجلس تکیه زد، پسر یا دخترشان را روانه بازار کار کند، البته کار هم حتما باید در یک اداره یا وزارتخانه و بهتر آنکه پشت میزنشینی باشد.
گاهی نیز انتظار دارند جوانانی که هنگام به دست آوردن کار نتوانستهاند از فیلتر گزینش عبور کنند، نماینده مجلس به آنها کمک کند تا از این فیلتر عبور کنند یا آنکه در یکی از روستاها، باید راه خاکی روستا در اولین فرصت آسفالت شود روستای دیگری میخواهد لولهکشی گاز داشته باشد، غافل از آنکه برای تحقق این مهم باید فاصله روستا با خط لوله گاز اصلی کمتر از 20 کیلومتر باشد. برخی دیگر در فکر این هستند که جایزه تلاشهای بیوقفه دوران مشقتبار فعالیت در ستاد انتخاباتی فلان نماینده مجلس را طی رایزنی با فلان وزیر برای گرفتن پست در یکی از ادارات دولتی یا ماندن بر پست و مقام قبلی دریافت کنند. برخی دیگر نیز به دنبال آن هستند تا توصیهنامهای به دست بیاورند که با در دست داشتن آن بتوانند وام سنگین بدون بهره، تسهیلات بلاعوض یا به قول امروزیها پول قلمبهای به دست بیاورند! برخی توقعات نیز بسیار پیشپا افتادهتر از اینهاست. امروزه به باور عوام، نمایندهای مردمیتر است که در مراسم عزا و عروسی حوزه انتخابیهاش حضور یابد و برای میت فاتحه بخواند! همین باور باعث شده است برخی نامزدهای نمایندگی مجلس یکدست لباس سیاه و یکدست هم لباس سفید پشت ماشینشان داشته باشند و از هر کوچهای که میگذرند، اگر عزا بود، لباس سیاه را تن کنند و در آن مراسم حاضر شوند و فاتحهای بخوانند و اگر هم عروسی بود، لباس سفید بپوشند و بسیاری موارد دیگر میتوان مثال زد که در قالب این مقوله نمیگنجد. این موارد و موارد ناگفته از این دست، باوری است که مردم در تمامی این سالها به عنوان یک اصل در ذهن خود پروراندهاند. به عبارت بهتر، اینها نگاه مردم یک حوزه انتخابیه به وظایف و اختیارات نمایندگان مجلس است.
بارها شاهد بودهایم که برخی مردم هنگام رایدادن به یک نامزد انتخاباتی، ادبیاتی به کار میبرند که نهتنها منطقی نیست، بلکه بیانگر نداشتن آگاهی و دانش سیاسی است. به عنوان مثال فردی که دلیل مخالفت خود با فلان نماینده را مسائل قومی و قبیلهای عنوان میکند و تاکید دارد که اصلا این آقا با طایفه ما لج است! چگونه درباره او بیندیشیم؟ بدتر آنکه تاکید میکند اگر این آقای نماینده رسما به ما قول بدهد که هوای طایفه ما را داشته باشد، تیم تبلیغاتی راه میاندازیم و رای جمع میکنیم! تکلیف نظام سیاسی کشور با چنین تفکری چیست؟
سوالاتی که باید به آنها پاسخ دهیم
با آگاهی از این حجم گسترده توقعات غیرمنطقی، چند سوال مطرح میشود که باید پاسخی برای آنها بیابیم. به عنوان مثال آیا واقعا وظیفه نماینده مجلس، پارتی بازی برای فلان آقا یا خانم یا فلان طایفه است؟ آیا وظیفه یک نماینده پیداکردن کار برای بیکاران آن هم در قالب توصیهنامه است؟ آیا آن افرادی که درِ خانه نماینده را نمیشناسند یا به آن اندازه توانایی ندارند که از شهرستان خودشان به دفتر نماینده بیایند، باید از حق استفاده از این رانت بیبهره بمانند؟ آیا فردی که برای ورود به مجلس، چنین قول و قرارهایی میدهد و حاضر میشود با افراد مختلف، نهادها یا صاحبان قدرت و ثروت زدوبند داشته باشد، آیا میتواند بیطرفانه از حقوق تمامی افراد جامعه دفاع کند؟ ما باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا فردی که میتواند با چند نفر زدوبند داشته باشد و شأن یا وظیفه نمایندگی را به همین راحتی معامله کند، آیا فردا برای پرکردن جیب خودش معاملههای دیگری نخواهد کرد؟ آیا ما نمی دانیم نیازی نیست که نماینده مجلس به ادارات و دستگاهها مراجعه کند تا مشکلات یکایک موکلانش را حل و فصل کند؟ آیا نمی دانیم که مراجعه نماینده به ادارات برای رفع مشکلات عملی نیست و هر کس هم چنین ادعایی کند، مردم را فریب داده است؟ آیا نمیدانیم بر مبنای اصول قانون اساسی، رفع معضل بیکاری، راهسازی، تامین آب، برق، تلفن و گاز، سرمایهگذاری و احداث فلان کارخانه، اجرای صحیح قوانین اداری، تعویض و نصب مسوولان ادارات دولتی کار دولت است و کار نماینده مجلس، قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای امور در حوزه انتخابیه خویش و در کل کشور است؟ آیا نمیدانیم که اگر نماینده مجلس مجبور شد پسر فلان آقا را با استفاده از رانت نمایندگی بر سر کار بگذارد، مجبور خواهد شد در صحن علنی مجلس بر اجرای قانون چشمپوشی کند تا جبران محبت فلان مسوول دولتی را کرده باشد؟ آیا نمیدانیم فردی که برای رسیدن به کرسیهای مجلس چنین ادعاهایی را مطرح کند، به اصول اخلاقی و شرعی پایبند نیست و از وظایف و اختیارات نمایندگی مجلس هم بیخبر است؟
دلیل این همه توقع از نمایندگان چیست؟
بیشک تمام مسائل و مشکلاتی که برای کشور به وجود میآید، در جایی ریشه دارد که البته مهمترین آنها نبود آگاهی است. امروزه اگر فردی تصمیم بگیرد برای پسر خود زن بگیرد یا به درخواست ازدواج پسری از دخترش جواب بدهد، در مورد آن خانواده یا فرد مورد نظر ساعتها تحقیق میکند. این در حالی است که برای رایدادن به یک نامزد انتخاباتی حتی این زحمت را به خودشان نمیدهند که برگههای تبلیغاتی را که در سطح شهر توزیع میشود، مطالعه کنند ! البته در خصوص نامزدهای نمایندگی مجلس، نکته مثبت اینجاست که باید حداقل حائز شرایط و صلاحیتهایی ازجمله داشتن مدرک کارشناسی ارشد باشد. ضمن اینکه بسیاری از آنها علاوه بر این شرایط حداقلی، پیش از نمایندگی مجلس در مسوولیتهای قابل توجهی، ایفای نقش کردهاند که از جمله آنها میتوان به برخی وزیران که بعد از دوره مسوولیتشان به مجلس میروند اشاره کرد. همچنین پیش از هر انتخابات، مراجع چهارگانهای درخصوص صلاحیت نامزدهای انتخاباتی اعلام نظر میکنند و در نهایت شورای نگهبان در خصوص صلاحیت این نامزدها اعلام نظر میکند و در کل میتوان اینگونه بیان داشت تمامی افرادی که به مجلس راه مییابند از صلاحیت و توانمندیهای مشخصی برخوردارند، اما با وجود این مسائل، مردم نیز به عنوان افرادی که حرف آخر را درخصوص نمایندگان مجلس میزنند، باید با یک نگاه کارشناسی در میان نامزدها دست به انتخاب بزنند و بعد از انتخاب نماینده نیز توقعاتی معقول و منطقی از او داشته باشند.
بیشک هر مشکلی که در اطراف ما واقع میشود، در یکی از کاستیها ریشه دارد. اما در مجموع میتوان این مشکلات را در 4 گروه دستهبندی کرد که شامل محرومیت، بیکاری، ایراد در قوانین اداری کشور و نبود تشکیلات صنفی و احزاب کارآمد در کشور است. محرومیت یکی از چالشهای زندگی امروز کشور است. متاسفانه اکنون امتیازها به یک نسبت در کشور توزیع نشده و بنا بر اعتراف مسوولان، شاهد این هستیم که در منطقهای حتی درمانگاه مجهز نیز وجود ندارد؛ در حالی که در یک شهر چندین بیمارستان کنار هم وجود دارد. در یک نقطه از کشورمان، آب آشامیدنی نیست و در نقطه دیگر به اندازهای در مصرف آب اسراف میشود که آب یک خانه به دلیل وجود استخر و استفاده از آب شرب برای پرکردن استخر قطع میشود و بسیاری موارد دیگر. همه این موارد باعث میشود تا شعار برای رفع محرومیتها یکی از بخشهای مهم کارهای تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی مجلس باشد و بعضیها بتوانند با دادن وعدههای رنگین اما غیرواقعی، آرای بخشهایی از مردم حوزه انتخابیه خودشان را جلب کنند.
مشکل بعدی بیکاری است. امروزه وضعیت استخدام در کشور مشخص نیست و مشاغل نیز آنچنان که باید و شاید توسط افراد متخصص، اشغال نشده است؛ به طوری که بسیاری از افراد متخصص و با تجربه بیکار هستند و برخی افراد غیرمتخصص نیز به دلیل داشتن رابطه در پستهای مهم مشغول به کار هستند، بر همین اساس است که جوانان برای به دست آوردن یک کار ثابت که امنیت شغلی هم داشته باشد، به فکر استفاده از رانتهای مختلف میافتند. از سوی دیگر، رابطه عرضه و تقاضا در بازار کار، تناسب زیادی با یکدیگر ندارند و برای به دستآوردن یک شغل، چندین داوطلب وجود دارد. بنابراین نمایندگان مردم در خانه ملت دایم فریاد میزنند که بیش از 70 درصد مراجعات مردمی به دفاتر نمایندگان، دادن معرفینامه برای به دستآوردن کار است و جوانان بیکار مراجعان ثابت دفاتر نمایندگان هستند.
مساله بعدی، ایراد در قوانین اداری کشور است که ضعف قوانین باعث به وجود آمدن فرهنگ پارتیبازی میشود. اگر قوانین کشور به اندازهای کارآمد باشد که هیچ کس نتواند از رانت استفاده کند و همه چیز بر اساس ضابطه باشد و نه رابطه، آن گاه مراجعه به دفاتر نمایندگان معنا و مفهوم نخواهد داشت و یک نفر بدون آنکه نیاز به بردن معرفینامه یا تماس تلفنی باشد، کارش انجام میشود و اگر هم کار غیرقانونی باشد، دستخط رئیسجمهور هم نباید کار راهانداز باشد که متاسفانه این طور نیست و دلیل اثبات این ادعا، وجود فسادهای اقتصادی اخیر است که بر اساس آنچه در جلسات دادگاه مطرح شده و برخی مسوولان قوه قضاییه نیز به آن اذعان داشتهاند برخی مسوولان دولتی و تعدادی نماینده مجلس نیز در این ماجرا به اشکال مختلف نقش داشتهاند و این روزها در گرماگرم دادگاهها میبینیم که معمولا در هر جلسهای از یکی از مسوولان نام برده میشود.
نکته آخر هم نبود تشکیلات صنفی و احزاب کارآمد در کشور است. اگر نظام حزبی در کشور ما کارآمد شود، آن گاه احزاب ضعف مردم را جبران میکنند. به این معنا که اگر مردم حال و حوصله مطالعه در مورد نامزدهای انتخاباتی را ندارند، احزاب افراد توانمندی را شناسایی و برای به دست آوردن کرسی نمایندگی یا مراتب دیگر معرفی میکنند. در این صورت اگر یک نامزد حزبی بخواهد وعده غیرواقعی بدهد حزب جلوی آن را میگیرد و اگر هم نمایندهای بخواهد رانت یا زدوبند به راه بیندازد، حزب دست او را رو میکند، زیرا اگر آبروی نماینده حزبی برود، آبروی آن حزب میرود و برای مدتها در محرومیت میماند، بنابراین باید تشکیلات در کشور قوی شوند.
در کل میتوان اینچنین گفت که سنگ بنای نمایندگی مجلس در جامعه ما از ابتدا کمی کج گذاشته شده است و نمایندگان مجلس نتوانستهاند این مساله را جا بیندازند که وظیفه نمایندگی، اجرایی نیست و به قانونگذاری و نظارت محدود میشود و همین مساله باعث برخی گرفتاریها برای نمایندگان، از جمله مشغولشدن آنها به برخی کارها بجز وظایف نمایندگیشان شده است.
یکی از تبعات گرفتارشدن نمایندگان به نامهنگاری و کارهای کوچک، بازماندن آنها از وقت گذاشتن کافی برای تدوین قوانین جامع و کامل و کارشناسی شده و نیز عدم نظارت بر اجرای آن است و بدیهی است که اولین اتفاقی که در سایه این مسائل رخ میدهد، تضعیف جایگاه نمایندگان و مجلس است. برخی معضلات اجتماعی و اقتصادی ازجمله باندبازیها و اختلاسها را نیز میتوان از تبعات دیگر دور شدن نمایندگان از وظیفه ذاتی و قانونی نمایندگیشان دانست و البته باید امیدوار بود با کاهش برخی توقعات نابجای مردم از نمایندگان و تمرکز بیشتر آنها بر 2 وظیفه اصلی نمایندگی یعنی قانونگذاری و نظارت، موارد کمتری از این معضلات را شاهد باشیم.
کوروش شرفشاهی/ جام?جم
(جام جم)
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100814129419
کلمات کلیدی : جام جم، سیاسی، این نمایندهها چه کارها که نباید بکنند