سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کودکان را به میدان اعدام نبرید

گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز
کودکان را به میدان اعدام نبرید
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «درس تحولات مصر»،«مذاکرات مسکو نقطه سر خط!؟»،«ارزیابی نشست مسکو»،«کودکان را به میدان اعدام نبرید»،«فقر و فوتبال»،«سایه سنگین افسردگی بر جوامع»،«دولت بهتر است پاسخگو باشد»،«بازگشت به نظرات کارشناسان» و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.

کیهان:درس تحولات مصر

«درس تحولات مصر»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری امروز اعلام می شود اما این موضوع اگرچه باید «بسیار مهم» باشد، توجه چندانی را بخود معطوف نکرده است گویا نه در داخل مصر و نه در بیرون، کسی منتظر اعلام نتیجه انتخابات نیست. دلایل چنین وضعیتی کاملا روشن است، با اتفاقات اخیر، «ریاست جمهوری مصر» به فردی که قدرت ندارد تبدیل شده است و این موضوعی است که بدبینی بسیاری را نسبت به اصل و نتیجه تحولات مصر سبب گردیده است و البته این احساس به کسانی مربوط می شود که تحولات را از منظر «قدرت» و «سیاست» مطالعه می کنند و به وجوه اسلامی تحولات و جامعه شناختی و روانشناسی برخاسته از آن در انقلاب مصر کمتر توجه می کنند.

اگر ما از پوسته ظاهر گذر کنیم درمی یابیم که در جریان تحولات مصر وضعیت مردم و گرایشات آنان، وضعیت نخبگان و احزاب اسلام گرا و میزان توانمندی های مدیریتی آنان و وضعیت غرب و نیروهای وابسته به آن و برنامه های آنان شفاف شد. بنابراین در تحلیل تحولات و با استفاده از «نشانه شناسی» باید بگوئیم:

1-بطور طبیعی این سوال در مورد مصر وجود داشت که «مردم چه می خواهند و چه نمی خواهند» وقتی انقلاب در مصر شروع شد و تا پیش از انتخابات آذر و دی ماه 1390، کم نبودند کسانی که در ایران و کشورهای دیگر می گفتند اولا در مصر انقلابی اتفاق نیفتاده بلکه مردم دنبال تغییرات حداقلی اند و ثانیا دنبال اسلام و حاکمیت اسلامی نیستند و حکومتی سکولار را ترجیح می دهند. انتخابات مجلس که برگزار شد احزاب اسلام گرا توانستند 90 درصد آراء مسلمانها و بطور کلی 80 درصد آراء مردم مصر را بدست آورند، رأی غرب گراها و ملی گراها و کرسی های آنان در مجلس حداکثر به 9 درصد رسید، رأی و کرسی عوامل رژیم سابق به حدود یک درصد و رأی و کرسی های قبطیان-مسیحیان- هم به حدود 10 درصد رسید این موضوع هم از هویت و هم از عزم مردم مصر پرده برداری کرد و واقعیت مصر را بطور عریان به نمایش گذاشت و در واقع راه چون و چرا درباره ماهیت انقلاب مصر را بست. پس از این بود که نتانیاهو در «کنست» گفت:«خودمان را فریب ندهیم، هویت حرکت های مردم در منطقه، اسلامی است و نه هر چیز دیگر» این موضوع بطور کاملا طبیعی و البته مشهود، نگرانی غرب و سران بعضی از کشورهای عربی نظیر عربستان و نظامیان و لائیک های مصر را برانگیخت و به تکاپو واداشت. به نظر می آید که مخالفان داخلی و خارجی خود را نیازمند چنین آزمایشی می دیدند. این آزمایش با نتایج کاملا روشن انجام شد و معلوم شد که در کجای مصر و به چه میزان به کدام تفکر گرایش وجود دارد و برای مقابله با نقاط ناهمخوان چه باید کرد.

2- آزمایش مصریان که در ذات خود نوعی خطرپذیری (Risk) را هم به همراه داشت روی مجلس انجام شد. اگر به ساختار مجلس مصر نگاه بیاندازیم و بعد آن را با قوه مجریه مقایسه کنیم درمی یابیم که مجلس از آنچنان قدرتی برخوردار نیست. رژیم در دوران ناصر، سادات و مبارک مجلس شعب مصر را در حد یک مجلس مشورتی تنزل داده بود چرا که قوه مجریه و مراکز مرتبط آن مثل دستگاه قضایی، ارتش و سازمانهای امنیتی در هیچ موضوعی پاسخگوی مجلس نبودند و مجلس هم حق سوال از آنان نداشت ضمن اینکه مصوبات مجلس بدون تایید رئیس جمهور اعتبار نداشت و باز علاوه بر آن رئیس جمهور می توانست قوانینی را وضع کند بدون آنکه نیازمند تایید آن به وسیله مجلس باشد. چنین مجلسی اگر بدست مخالفان رئیس جمهور هم می افتاد برای رئیس جمهور که تبلور حاکمیت و کلیت نظام سیاسی بود، ضرر نداشت و اگر به نقطه خطر می رسید رئیس جمهور طبق قانون می توانست آن را منحل یا معلق نماید. کما اینکه در مواردی هم اتفاق افتاد. نظامیان و دست های خارجی هدایت کننده آنان به انتخابات آزاد مجلس تن دادند تا بتوانند در فضایی روشن درباره موضوع اصلی یعنی ریاست جمهوری تصمیم بگیرند.

اما انتخابات ریاست جمهوری برای غرب و عوامل آن اهمیت ویژه ای داشت چرا که رئیس جمهور در ساختار و جامعه مصر دارای موقعیت ویژه ای بود. نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در همان آذرماه 1390- که انتخابات مجلس در 9 استان مرکزی و غربی مصر برگزار گردید- کاملا معلوم بود و دیگر همه می دانستند که بدون تردید یک اسلام گرا از درون جمعیت اخوان المسلمین رئیس جمهور می شود. این موضوع برای غرب بسیار وحشت آفرین بود چرا که از یک سو آنان با مبانی فکری و هدف گذاری رهبران و بدنه اخوان آشنا بودند و از سوی دیگر به وضوح می دانستند پیروزی اسلامگرایان در مصر نه تنها مصر بلکه کل منطقه عربی را دگرگون می کند و اساسا خاورمیانه، خاورمیانه جدیدی می شود از این رو با مشخص شدن نتیجه انتخابات در آذرماه 90 برنامه ریزی منسجمی برای بهم زدن بازی شروع شد. برنامه این بود که یا دست اخوان به ریاست جمهوری نرسد یا صندلی ریاست جمهوری، آنقدر لرزان شود که اخوان نتواند از آن بهره ای ببرد.

3- بازی غرب، رژیم های عربی و نظامیان با کارت رژیم سابق مصر شروع شد دلیل آنهم این بود که آنان کارت دیگری در اختیار نداشتند از سوی دیگر آنان بازی را با چاشنی «خشونت» توام کردند چرا که در بازی مسالمت آمیز دست برتر با حریف بود اولین اقدام آنان این بود که کمال جنذوری را که به سرسختی مشهور بود، سر کار آوردند و نخست وزیر قبلی که نسبتی هم با جوانان انقلاب- موسوم به 6 آوریل و 25 ژوئن- داشت را برکنار کردند، اقدام بعدی کاندیداکردن سرلشکر احمد شفیق- مظهر کامل رژیم مبارک- و بی اعتنایی به اعتراضات مردم در این خصوص بود. اقدام بعدی بالا کشیدن شفیق به رتبه دوم بود و حال آنکه همه می دانستند گروه های موسوم به سلفی در رتبه دوم رای هستند. اقدام بعدی، تطهیر مبارک، فرزندان و عوامل اصلی رژیم او از جرائم قطعی و آشکار بود و در نهایت اقدام آنان به انحلال مجلس بیانگر آن بود که نظامیان نمی خواهند دگرگونی عمیق مصر را نظاره و تحمل کنند.

کاملا واضح بود که اقدامات دستگاه نظامی، مصر را به تشنج می کشاند و روند سیاسی را با محدودیت زیاد مواجه می گرداند. این موضوعی نبود که از چشم نظامیان و کشورهای خارجی حامی آنان پوشیده مانده باشد. نظامیان معتقد بودند اسلام گراها در مواجهه با این محدودیت ها یا از بدست آوردن ریاست جمهوری و در نتیجه حکومت مصر منصرف شده و کنار می کشند یا اینکه بر رسیدن به ریاست جمهوری تاکید می نمایند و تا آخر خط می مانند از منظر نظامیان این هر دو می تواند برای عوامل رژیم گذشته فرصت ساز باشد. از این منظر اگر اسلام گراها در مواجهه با محدودیت ها، کناره گیری کنند و دولت را به غیرمذهبی ها واگذار نمایند در این صورت یک فرصت 4 ساله را برای حل و فصل مسایل به نفع خود به نظامیان داده اند. نتیجه چنین تصمیم گیری می تواند به حذف اسلام گرایی- بطور دائم یا موقت- منجر شود. اما اگر اسلام گراها علیرغم محدودیت ها تا آخر پای کار انتخابات بمانند در این صورت از آنجا که به محدودیت ها تن داده اند، دولتی با محدودیت های زیاد را بدست می آورند و در عین ناتوانی باید پاسخگوی مردم- آن هم در شرایط سخت دوره انتقال- باشند. چنین رئیس جمهوری ضرری به نظامیان و دولت های خارجی حامی آنان نمی زند.

اما در این ماجرا به نظر می آید که نظامیان و آمریکا، فرانسه و عربستان از دو نکته اصلی غفلت کرده اند؛ نکته اول این است که آنچه سبب کناره گیری مبارک از قدرت شد یک بازی سیاسی نبود بلکه قیام پیگیرانه مردمی بود که با بهره گیری از معارف دینی و برای تحول اساسی به میدان آمده بودند همان ها هنوز هستند و پشیمان هم نشده اند. اگر اخوان فقط 13 میلیون طرفدار داشته باشد که قطعا هواداران آن کمتر از 20میلیون نفر نیست و اگر تنها 10درصد از هواداران آماده حضور جدی در میادین و خیابانها باشند برای سرنگونی نظامیان حاکم کنونی و یا دست نشاندگان آنان، کفایت می کند. بنابراین نظامیان اگر با حیله و ترفند بتوانند آراء را دگرگون نشان دهند، واقعیت 80 درصدی مردمی که در آذر و دی سال گذشته به اسلام گراها رای دادند را نمی توانند دگرگون کنند. نکته دوم این است که اخوان المسلمین اگرچه در ساختار فعلی حکومت، نیرویی ندارد ولی در سطح ملی و حتی منطقه ای دارای هواداران جدی است. همین نظامیان فراموش نکرده اند که بخش وسیعی از نیروهایی که در جریان جنگ 1327(1948 م) به کمک ملک فاروق با رژیم صهیونیستی آمدند، اخوانی بودند.

 کما اینکه حداقل 200 هزار نفر از نیروهایی که در جریان جنگ های 1935 و 1346 به کمک ناصر آمدند، اخوانی بودند و بیش از 300 هزار نفر نیرویی که در یک حمله برق آسا سادات را در جنگ 1973 یاری دادند و خط استراتژیک «بارلو» را شکستند، همین اخوانی ها بودند. اخوان در این صحنه خطاهای استراتژیک بسیاری داشت که بخش اصلی آن به اعتماد بی دلیل به نظامیان برمی گردد ولی این اخوان هنوز هم مهمترین و فراگیرترین تشکل مصری است و قادر است صحنه تحولات را به سمتی غیر از آنچه غرب به دنبال آن است، سوق دهد.

صحنه تحولات مصر یک نکته مهم را هم به اسلام گراها و بخصوص شخصیت های اسلام گرای مصر یادآوری کرد و آن هم این بود که از نردبان پوسیده نمی توان بالا رفت. اکثر نیروها و شخصیت های اسلام گرا گمان می کردند که می توانند بدون مقابله با نظامیان و با بهره گیری از سازوکارهای نظام، نظام را ساقط کنند و نظامی جدید را به وجود آورند. بر این اساس آنان گمان می کردند خود انتخابات پاسخ نظامیان را می دهد. تحولات دو ماه اخیر مصر این انگاره را باطل کرد.

اسلام گراها قاعدتا دریافته اند که برای ساخت بنای جدید ویران کردن کامل بنای قبلی ضرورت دارد. اگر اسلام گراها به جای تن دادن به انتخاباتی که قانون آن را قبلی ها نوشته و اجرای آن را هم قبلی ها در دست دارند، در میدان می ماندند و روی ساخت های جدید تاکید می کردند نظامیان چاره ای جز پذیرش نداشتند اگر سازوکارهای تغییر را خود انقلابیون چیده بودند، انتخابات قطعا با حضور حداکثری مردم برگزار می شد و امکان رخنه نیروهای مخالف انقلاب در آن وجود نداشت. البته با نگاه به متن می توانیم بگوییم اخوان المسلمین می تواند از این شکست در تاکتیک به پیروزی در استراتژی برسد. یعنی اخوان المسلمین باید- به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز مبعث- دریافته باشد که «پیروزی بدون مجاهدت و خطرپذیری امکان پذیر نیست.»

خراسان:مذاکرات مسکو نقطه سر خط!؟

«مذاکرات مسکو نقطه سر خط!؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سیدحمید حسینی است که در آن می‌خوانید؛5 دور مذاکره ایران و 1+5 در مسکو درحالی به پایان رسید که طرفین تنها برای برگزاری نشست کارشناسان به منظور فراهم کردن زمینه مذاکراتی دیگر به توافق رسیدند. آیا به واقع این توافق را می توان حرکتی رو به جلو در مذاکرات هسته ای دانست؟

پایان نشست استانبول 2 و اعلام توافق طرفین برای تدوین مدالیته ای فراگیر به منظور حل و فصل مسئله هسته ای این امیدها را زنده کرد که غرب رویکردی سازنده درپیش گرفته و این مسئله پس از حدود یک دهه در مسیری قرار می گیرد که درنهایت به حل و فصل تمامی اختلاف ها خواهد انجامید. مذاکره کنندگان درحالی پای در بغداد گذاشتند که این امیدواری به طرز فزاینده و حتی افراطی در محافل سیاسی و رسانه ای و حتی در بین افکار عمومی به چشم می خورد اما پایان نشست بغداد یک توافق بیشتر نداشت، توافق برای ادامه مذاکرات در مسکو؛ در این میان قرار شد در فاصله مذاکرات بغداد تا مسکو معاونان جلیلی و اشتون برای تعیین دستور کار نشست مسکو، مذاکراتی را برگزارکنند که البته به رغم 5 بارنامه نگاری و تماس طرف ایرانی، دفتر کاترین اشتون برخلاف توافق بغداد این فضا را فراهم نکرد.

تحت تاثیر همین فضا به نظر می رسید نشست مسکو نیز از همان ابتدا محکوم به شکست یا یک توافق حداقلی خواهد بود، و در نهایت مذاکره کنندگان پس از 5دور مذاکره فشرده که دور نهایی آن 6ساعت به طول انجامید یک گام از نشست بغداد عقب تر نهادند و بدون تعیین تاریخ و مکانی برای دور بعدی مذاکرات تنها برای نشست کارشناسان و فراهم کردن زمینه برگزاری نشستی دیگر توافق کردند.

نتیجه مذاکرات مسکو تا حدی نشان داد که تاکید ایران برای برگزاری نشست های کارشناسی پیش از آغاز مذاکرات مسکو به جا بوده است، زیرا جزئیات در این قبیل مذاکرات گاه نقشی تعیین کننده خواهد داشت.

اما آیا اگر این نشست ها پیش از مذاکرات مسکو برگزار شده بود نتیجه این نشست متفاوت بود؟ حداقل درشرایط فعلی و به استناد مواضع دیپلمات های غربی و کاترین اشتون که پس از پایان این نشست ابراز شد پاسخ این سوال منفی است. به طور مشخص کاترین اشتون در کنفرانس خبری پس از پایان مذاکرات مسکو بر اجرای قطعنامه های شورای امنیت تاکید کرد. به معنای دیگر تعلیق کامل غنی سازی، چیزی که پس از مذاکرات بغداد در اظهارات اشتون به چشم نمی خورد، وزارت خارجه فرانسه نیز پس از پایان مذاکرات مسکو تاکید کرد که ایران در اولین گام باید قطعنامه ها را اجرا کند.

این درحالی است که گزارش ها واظهارنظرهای پیش ازآغاز مذاکرات استانبول به ویژه مصاحبه  ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل با رویترز حاکی از تمایل غرب به پذیرش غنی سازی 5درصد در ایران بود اما اخبار منتشره وموضع گیری های طرف غربی نشان می دهد که پس از طی یک روند چند ماهه از بهمن 89 و مذاکرات استانبول یک تا مذاکرات مسکو بار دیگر راهبرد «درخواست های حداکثری» در دستور کار آنها قرار گرفته است.

به نظر می رسد طرف غربی 1+5 در شرایط فعلی تطویل مذاکرات با حفظ سیاست تحریم و تشدید آن را در پیش گرفته و امیدوار است از این رهگذر ایران را وادار به عقب نشینی از مواضع خود کند هرچند واکنش ها و تحلیل های محافل غربی پس از پایان مذاکرات مسکو حائز این نکته نیز می باشد که آنها سعی می کنند به خاطر عواقب شکست کامل مذاکرات به ویژه تاثیرات اقتصادی آن بر بازارهای نفتی از القاء این مسئله که مذاکرات با شکست مواجه شده پرهیز کنند.اکنون غرب به ویژه آمریکا سیاست مذاکره برای مذاکره را در پیش گرفته و حداقل تا مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری در این کشور اراده ای برای ورود به یک توافق جامع و مبتنی بر یک مدالیته مشخص که ابتدا و انتها و همچنین گام های متقابل در آن تعریف شده باشد ندارد.

آیا در این فضا و با این رویکرد باید به مذاکره با 1+5 ادامه داد؟

بدون شک نه تعطیلی مذاکره و نه تن دادن به مذاکره در هر شرایطی مطلوب نخواهد بود اما می توان باتوجه به رویکرد نسبتا مستقلی که جناح شرقی 1+5 طی دو دور مذاکره اخیر از خود نشان داد شکاف در 1+5 را با تحرکات دیپلماتیک افزایش داد. همچنین تشدید فعالیت های غنی سازی 20 درصد باید در دستور کار قرار گیرد. بدون شک انجام غنی سازی با غنای بالا طرف مقابل را مجبور به نشستن جدی در پای میز مذاکره خواهد کرد.
 
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛طلیعه هفته جاری با سالروز شهادت امام بزرگواری همراه بود که اسلام راستین و سنت نبوی را که به واسطه تعالیم و مجاهدتهای پدر بزرگوارش احیاء شده بود، با نثار جان خویش مستحکم ساخت و در جهت حفظ و تقویت آن 14 سال از عمر شریف خود را در زندانهای حکام ظالم گذراند. آن حضرت به جهت کثرت زهد و عبادت، معروف به "عبد صالح" و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه به "کاظم" مشهور شدند.

هفته جاری به مناسبت سالروز مبعث پیامبر رحمت، اسوه رأفت، تجلی هدایت و فروغ ابدیت، حضرت محمد مصطفی(ص) از خجستگی ویژه‌ای برخوردار بود. هفته پایانی ماه رجب با بعثت فرستاده‌ای از جنس نور و عاطفه و پیام‌آوری جهانی همراه بود که خدایش در حق او فرموده است: "و ما ارسلناک الارحمة للعالمین". براستی که بعثت پیامبر اسلام، تبلور روح حقیقت جوی انسان و سرچشمه بیداری و برانگیختگی همیشگی است، از این رو از مسلمانان و پیروان این آئین انتظار می‌رود، فلسفه بعثت پیامبر اکرم را که حاکم کردن اخلاق و احیای خرد و فضائل انسانی بر جامعه و ارائه تصویری شایسته از ادب و متانت در رفتارهای فردی و اجتماعی است، محقق کرده و در این راه بکوشند.

به واقع بعثت، سرآغاز یک تحول و دگرگونی اساسی است، تحولی که جامعه را از ظلم و شرک و فساد، پاک می‌کند و آنرا به عالم غیب متصل می‌نماید. تغییری بنیادی که رسوم جاهلی را از پیکر جامعه می‌زداید و با کنار نهادن افراد نادان، فضلا و مهذبین را بر صدر می‌نشاند. پیامبر خاتم و رسول مکرم اسلام طی 23 سال نبوت، با اخلاق محمدی(ص) توانستند توحید و معرفت زندگی را به اعراب جاهلی بیاموزند و دستورالعمل‌هایی را برای جوامع ارائه کنند که تا ابدیت در جهان موضوعیت دارد.

این هفته محل التقای دو ماه آسمانی نیز بود. از امروز با پایان ماه رجب، افق ماه شعبان المعظم با همه خجستگی و موالید فرخنده‌اش بر ما روی می‌گشاید و امید آنکه از فرصت این ماه برای پالایش روحی از پیرایه‌ها و زنگارهای دنیوی که در طول زمان بر آدمی نقش بسته، استفاده شود.

هفته جاری در سالروز مبعث خجسته پیامبر عظیم الشان اسلام، رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام ضمن بر شمردن برکات بی‌شمار بعثت، برانگیخته شدن فکر و اندیشه و همچنین تهذیب اخلاق را مورد تاکید قرار داده و فرمودند: "جامعه امروز، به شدت نیازمند اندیشیدن، خردورزی، تفکر و ریشه یابی مشکلاتی است که از هر سو بشریت را احاطه کرده است."

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبیین توطئه‌های بی‌وقفه زورگویان جهانی برای کنترل و منحرف کردن انقلابها افزودند: "ملتها با تکیه بر گنجینه خدادادی تفکر و خرد و حسن ظن به وعده‌های نصرت الهی می‌توانند روی پای خود بایستند و با مقاومت در برابر سلطه گران، سرنوشت خویش را رقم زنند."

در هفته جاری، مذاکرات هسته‌ای با گروه 1+5 در مسکو بدون دستیابی به نتیجه‌ای ملموس و قابل ارائه، به پایان رسید. بسیاری از کارشناسان معتقدند ماهیت مواضع غرب و کاترین اشتون رئیس هیات مذاکره کننده اروپایی، هرگونه روزنه‌ای را برای رسیدن به توافق هسته‌ای مسدود کرده است و لذا این بار نیز علیرغم گام‌های عملیاتی ایران برای اعتمادسازی در نشست مسکو شاهد رویکردی مثبت از طرف مقابل نبودیم. آنچه مسلم است اینست که هدف اشتون به عنوان مسئول مذاکره کننده ارشد هسته‌ای غرب بر جلوگیری از دستیابی ایران به حقوق هسته‌ای و متوقف کردن فعالیتهای غنی سازی هسته‌ای کشورمان متمرکز است.

مذاکرات مسکو نشان داد که غربی‌ها حتی به توافقات اولیه در اجلاس اسلامبول و بغداد نیز پایبند نبوده و اعتمادسازی را امری یکطرفه و منحصر به ایران می‌دانند و حاضر نیستند گام‌های متقابل را در راه رسیدن به توافق بردارند. طبعاً این باج خواهی‌ها، چیزی نیست که ملت ایران زیر بار آن برود و شکاف عمیق موجود بین دیدگاهها و مطالبات دو طرف به تنهایی با حسن نیت طرف ایرانی قابل ترمیم نیست.

شاید تنها دستاورد اجلاس مسکو، کاهش سطح مذاکرات و عدم پذیرش حقوق هسته‌ای قانونی ایران از سوی غرب بود که طبعاً نمی‌تواند گامی به جلو محسوب شود ولی برخی تحلیلگران بر این باورند که علیرغم خاکستری شدن جو مذاکرات، هیچ یک از طرفین نمی‌خواهند پایان روند دیپلماسی را اعلام کنند و امیدوارند برای زنده نگهداشتن گفت و‌گوها، علیرغم اختلافات عمیقی که بین دو طرف وجود دارد، کارشناسان به نتایج ملموسی برای ادامه مذاکرات دست یابند.

در صحنه بین المللی، تحولات مصر، مهمترین موضوع خارجی هفته را تشکیل می‌داد و در کنار آن، ادامه بحران در سوریه و مرگ ولیعهد عربستان از دیگر موارد مهم خبری خارجی طی یک هفته گذشته بودند.

در مصر، در آستانه برگزاری رخداد مهم و حساس برگزاری مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری، نظامیان دست به دو اقدام کودتاگونه زدند که موجی از اعتراض و خشم مردم مصر را موجب شد و تحولات سیاسی این کشور را با پیچیدگی و ابهام بیشتر مواجه نمود. در مورد نخست، دادگاه قانون اساسی مصر که تحت نفوذ و حمایت شورای نظامی مصر قرار دارد عضویت یک سوم از نمایندگان مجلس را بی‌اعتبار اعلام کرد. این تشکیلات، حتی فراتر از این، اعلام کرد مجلس تازه تشکیل شده به دلیل عدم انطباق با قانون اساسی، صلاحیت فعالیت ندارد و باید منحل شود. این حکم به اصطلاح دادگاه مصری در عین اینکه شوک خبری بزرگی به جهان وارد کرد، مردم مصر را بیشتر به این نکته آگاه کرد که اراده بسیار جدی برای به شکست کشاندن انقلابشان و باز گرداندن بساط سابق در جریان است. شورای نظامی پس از اینکه این حکم را مورد تأئید قرار داد، بلافاصله تبصره‌ای به قانون اساسی اضافه کرد و براساس آن، اختیارات رئیس جمهوری منتخب را محدود کرد و قدرت این شورا را به شکل وسیعی افزایش داد.

ناظران این تحول را به عنوان دومین کودتای نظامیان ارزیابی کردند. در پی این اقدامات، شهرهای مصر طی روزهای گذشته صحنه اعتراضات گسترده بود. اخوان المسلمین، به عنوان بزرگترین تشکل صحنه سیاسی مصر نیز به این اقدام اعتراض کرد.


( ادامه خبر ... )

 



کلمات کلیدی : جام جم، گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز، سیاسی، کودکان را به میدان اعدام نبرید